گروه خبری پارس دان
تولد کوروش را به نام روز همبستگی نامگذاری کنید
روزنامه آسمان آبی نوشت: از زمانی که از تعامل سهحوزه تمدنی یعنی ایران قبل از اسلام،ایران بعد از اسلام و غرب، پویشهای عمیق اجتماعی و سیاسی در قالب نهضتمشروطه بهوقوع پیوست، بیش از یکصدسال میگذرد.
از آن زمان به بعد،هرازچندگاهی یکی از این سهحوزه سر برآوردهاند. انقلاب اسلامی ایران، آن وجه اسلامی ایران بود که در کنش انقلابی برسازی شد. اما برای حل مشکلات علاوه بر گفتمان مذکور از خرداد ۷۶، جامعه ایران درونمایههای پویای خود را در چارچوب جنبشهای جدید بروز داد.
جنبشهای مذکور خواهان آن هستند که با انطباق میان ساختار و کارگزاران حامل حقوق دموکراتیک و شهروندی، اوضاع سیاسی را در سامانه جدیدی که بتواند چتر خود را بر سر همه صداها اعم از اقلیت و اکثریت بگستراند، معنا کند. از این منظر اجتماع حامیان کوروش، حاکم دادگستر ایرانی، خارج از این موضوع نیست. براین اساس گفتوگویی با امیر خرم فعال سیاسی ملی – مذهبی انجام دادهایم که در زیر از نظرتان میگذرد:
جناب خرم، آیا میتوان بر این عقیده، ارادهها را جزم کنیم که گروهی نمیتواند هوادار کوروش و ارزشهایش باشد؟
به اعتقاد من، حجم بسیار جمعیت حاضر بر مزار کوروش و نوع شعارهای داده شده در این روز نشان از آن دارد که برخلاف خواست بخشی از جریانها که بیمیل به مستحیلکردن ملیت ایرانی در دیدگاه خود نیستند، مردم ایران علاقهای به فراموشکردن گذشته تاریخی خود ندارند. تردید نیست که بخشی از رنگ و بوی مراسمی که در این روز برگزار شد، بیش از آنکه ابراز علاقه به کوروش باشد، واکنشی به رفتارهای تاریخ گریز آن بخش از حکومت بود.
برای اینکه حرکت مذکور با دیگر حرکتهای موسوم به سلطنتطلبی دچار آمیزش یا اشتباه نشود بهنظر شما باید به چه معیارهایی توجه کنیم؟ ازجمله آیا میتوان به توسعه و آزادی معتقد بود و از طرف دیگر هوادار ایجاد نظام مطلقه سلطنتی هم باشیم؟
ببینید، بیتردید طرفداران سلطنت با دوستداران کوروش، دو موضوع متفاوت هستند. طرفداران سلطنت، نظام سلطنتی را معادل نظام پهلوی میدانند و سلطنتطلبی را نیز عین پهلویطلبی؛ بیآنکه اطلاعات درستی از مفهوم سلطنتطلبی(Monarchism) در علم سیاست داشته باشند. اعتقاد به نظام سیاسی دیگری غیراز نظام سیاسی حاکم، حق تمامی کسانی است که در چارچوب نظام موجود زندگی میکنند. لیکن خوب است که این گروه از مردم درخصوص نظام سلطنتی مورد مطالبه خود، دقتنظر بیشتری بهخرج دهند. برای مثال تنها به ذکر یک نکته بسنده میکنم. نظامهای سلطنتی در یک دستهبندی کلی به سلطنتیمشروطه و سلطنتیمطلق تقسیم میشوند.
از بین ایندو آنکه در حال حاضر در چندی از کشورهای توسعهیافته مانند کشورهای انگلیس و ژاپن یا کشورهای اسکاندیناوی (مانند دانمارک، فنلاند و نروژ) وجود دارد سلطنت مشروطه است که ازجمله مشخصات آن که در کتابهای علومسیاسی نیز آمده است، دخالتنکردن سلطان در امور اجرایی کشور است. در این نوع از نظامهای سلطنتی، سلطان تنها یک نماد ملی است که تبلور کشور و ملت محسوب میشود، اما اداره کشور برعهده کس دیگری است که هم دوره حکومت او محدود است و هم باید در مقابل نمایندگان مردم پاسخگو باشد و در صورت انجام خطا، نمایندگان مردم میتوانند او را از مقام خود عزل کنند.
به همینخاطر نیز این نوع از نظام سلطنتی با دموکراسی همخوانی کامل دارد. در مقابل آن نظام سلطنتی مطلقه است که بهدلیل پاسخگو نبودن در برابر مردم و اداره امور اجرایی کشور توسط شخص سلطان به مرور به شکلی از حکومتهای دیکتاتوری تبدیل میشود. بههمین دلیل است که هیچ کشور توسعهیافته و دموکراتیکی را نمیتوان یافت که دارای شکلی از نظامهای مطلقه (مانند سلطنت مطلقه) باشد. به عبارت دیگر میتوان چنین گفت که کشورهای مختلف به میزان توسعهیافتگی، از حکومتهای مطلقه فاصله گرفتهاند.
آنچه در فاصله سالهای ۱۳۰۴ تا ۱۳۵۷ تحت عنوان حکومتهای پهلوی اول و دوم در ایران برقرار بود، شکلی از نظامهای سلطنتی مطلقه بود که با دموکراسی و حکومت مردم بر مردم فاصلهای بسیار داشت. نه قوهقضائیه مستقلی وجود داشت، نه قوهمقننه مستقلی و نه قوه اجرائیه مستقلی. همه مطیع فرمان شاه بودند که با قدرت مطلق خود بر جمیع ارکان حکومت فرمان میراند و رای مردم، محلی از اِعراب در عرصه سیاست نداشت. شاه سایه خداوند (ظلالله) محسوب میشد و فرمان او فرمان خداوندبود(چه فرمان ایزد چه فرمان شاه). حال اگر کسی خود را طرفدار دموکراسی و توسعهیافتگی و مخالف دیکتاتوری بداند، چگونه میتواند در یک زمان هم از نظام پهلوی بهعنوان یک نظام مطلقه غیردموکراتیک دفاع کند و هم سنگ دفاع از دموکراسی و توسعه سیاسی را برسینه بزند. طرفداران سلطنت ابتدا میبایست درک خود را از مفاهیمی همچون دموکراسی و توسعه سیاسی روشن کنند، سپس اگر طرفدار دموکراسی هستند و به توسعه سیاسی کشور نیز علاقهمند، راهی جز نقد نظام سیاسی پهلوی و نفی خودکامگی پادشاهان پیشین را نخواهند داشت.
اگر بخواهیم چشم خود را روی وقایع تاریخی مهمی چون تاریخ پیش از اسلام و برگزاری مراسمی بهعنوان بزرگداشت خوبیها ببندیم، دچار چه آسیبهایی خواهیم شد؟
وقتی نظام سیاسی چشم خود را روی تاریخ گذشته این سرزمین میبندد و از کنار روزهایی همچون زادروز کوروش به خاموشی عبور میکند، طبیعی است که برگزاری مراسم بزرگداشت این روز، خوراکی شود برای اپوزیسیون برانداز که پیام تشکر برای مردم ایران بفرستد و از حضور گسترده آنان در این مراسم تقدیر و تشکر و از این طریق تلاش کند که چنین مراسمی را بهنفع خود مصادره کند. در حالی که به عقیده نگارنده، زادروز کوروش از ظرفیت بالایی برخوردار است که بهعنوان «روز همبستگی اقوام ایرانی» از سوی نظام جمهوری اسلامی اعلام شود. چنین کاری علاوه بر خلع سلاح اپوزیسیون خارج از کشور، در شرایط بحرانی منطقه، حس همبستگی ملی را در میان مردم افزوده خواهد کرد و به کاهش شکاف دولت- ملت نیز مدد خواهد رساند.
گروه خبری پارس دان
تولد کوروش را به نام روز همبستگی نامگذاری کنید
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر