تیم موفقیت پارس دان
آیا اقتصاد گیگ مناسب شماست؟
مجله پنجره خلاقیت – ترجمه شادی حسن پور: در ابتدا بیایید اقتصاد گیگ را به درستی تعریف کنیم. اقتصاد گیگ (Gig Economy) در واقع محیطی است که موقعیت و جایگاه افراد در آن به طور معمول موقتی است و شرکت ها و سازمان ها اغلب قراردادهای کوتاه مدت با فریلنسرها یا همان آزادکاران منعقد می کنند.
به عبارت دیگر، افراد به جای این که به دنبال شغل های تمام وقت و بلند مدت باشند، به دنبال شغل های کوتاه مدت می گردند و با تمام شدن یکی به سراغ بعدی می روند.
من اغلب حرف مردم را می شنوم که می گویند: «می خواهم کسب و کار خودم را راه اندازی کنم.» این روزها و با گسترش اقتصاد گیگ این حرف رواج بیشتری میان مردم پیدا کرده است.
آیا دوست دارید وارد اقتصاد گیگ شوید؟
خیلی از مردم از من می پرسند که آیا اقتصاد گیگ مناسب آنها هست یا خیر. من همیشه با جمله «بستگی دارد» پاسخ می دهم. این موضوع به این بستگی دارد که می خواهید به چه چیزی برسید. اگر می خواهید شغل همیشگی تان را داشته باشید و در کنارش درآمد بیشتری به دست آورید، بله این کار مناسب شماست. اما اگر می خواهید مالک کسب و کار خود باشید، این گزینه را به شما پیشنهاد نمی کنم. واقعیت این است که افراد شاغل در اقتصاد گیگ مالک هیچ کسب و کاری نیستند، بلکه فقط شاغل اند و در بسیاری از شرایط مزایای کمتری نسبت به افرادی دارند که به کار تمام وقت مشغول اند.
بر اساس گزارش اخیر شرکت خدمات مالی آمریکایی «پرودنشال فایننشال»، تنها ۷ درصد از افرادی که فقط و فقط در اقتصاد گیگ مشغول به فعالیت اند، بیمه از کار افتادگی دارند. این رقم برای افرادی که در کنار شغل اصلی شان به فعالیت در اقتصاد گیگ مشغول اند، بیشتر و در حدود ۲۱ درصد است. فقط ۲۰ درصد از افراد صرفا شاغل در اقتصاد گیگ و ۳۷ درصد از افرادی که علاوه بر شغل اصلی شان، در اقتصاد گیگ هم فعالیت دارند، دارای بیمه عمر هستند.
علاوه بر این، درصد کسانی که دارای برنامه بازنشستگی هستند، به ترتیب ۱۶ و ۲۵ درصد است، در حالی که این رقم برای کارگران شاغل در شغل های سنتی ۵۲ درصد است. این را نیز در نظر بگیرید افرادی که صرفا در اقتصاد گیگ فعالیت می کنند، سالانه ۳۶۵۰۰ دلار درآمد داشته اند در حالی که کارگران شاغل در مشاغل تمام وقت ۶۲۷۰۰ دلار درآمد داشته اند. تنها مزیت اقتصاد گیگ این است که کنترل کاملی روی برنامه کاری تان دارید؛ اما از طرفی باید آنقدر کار کنید که فرصتی برای لذت بردن از برنامه انعطاف پذیرتان نخواهید داشت.
بسیاری بر این باورند که راه رسیدن به امنیت مالی و زندگی شاد این است که برای خود کار کنند. من انگیزه آنها را برای پیوستن به اقتصاد گیگ تحسین می کنم زیرا به نظر می رسد که اقتصاد گیگ فرصت خود اشتغالی را برای مردم فراهم کرده است. اما در بیشرت شرایط تغییر زندگی کارمندی به خود اشتغالی در اقتصاد گیگ چیزی به جز رفتن از ربع E به S نیست که هر دو سمت چپ مربع جریان نقدی هستند.
ساده تر بگویم، در ربع S شما کاری را برای خودتان انجام نمی دهید، بلکه زمان و خدمات تان را صرف کمک به شخص دیگری می کنید و کسب و کار او را رونق می دهید. از این بدتر، بر اساس گزارش پرودنشال، ربع S شرایط بسیار ریسکی و خطرناکی برای تان ایجاد می کند. شما از مزایای سنتی که به کارمندان اعطا می شده نیز محرومید و اگر قرار به تعدیل نیرو و هزینه ها باشد، اولین کسانی که از مجموعه حذف می شوند، شما خواهید بود.
کسب و کارهای نوع S و نوع B نقاط قوت، ضعف، مزایا و معایب خاص خود را دارند. خیلی از کسانی که می خواهند کسب و کار بزرگی برای خود راه اندازی کنند، به یک کسب و کار نوع S (خود اشتغالی) رضایت می دهند و از مسیر رسیدن به نیمه راست مربع نقدینگی جا می مانند. ربع B (کسب و کار بزرگ) و ربع I(سرمایه گذاری) در نیمه راست این مربع قرار دارند که از دسترس افرادی که به خود اشتغالی (کاذب) مشغول اند، دور می ماند.
اگر کسب و کاری از نوع B (کسب و کار بزرگ) دارید، می توانید یک سال به مسافرت بروید و در هنگام بازگشت متوجه شوید که کسب و کارتان در این یک سال بازدهی و سوددهی بسیار خوبی داشته. اگر کسب و کاری از نوع S (خود اشتغالی) داشته باشید و بخواهید به مسافرتی یکساله بروید، دیگر کسب و کاری نخواهید داشت که بخواهید میزان سوددهی اش را بررسی کنید.
تفاوت در چیست؟
باز هم می گویم، کسب و کار نوع S (خود اشتغالی) کسب و کار نیست. در واقع داشتن یک شغل است. اما کسب و کار نوع B دارای سیستمی است که می تواند کارمندانی عالی استخدام کند تا به مدیریت سیستم بپردازد. به همین خاطر است که اگر مالک کسب و کار نوع B به مسافرت یکساله برود، باز هم درآمد خیلی زیادی نصیب او خواهد شد.
مالک این نوع کسب و کار برای رسیدن به موفقیت باید: مالکیت و کنترل این سیستم را به عهده بگیرد. توانایی رهبری و مدیریت کارمندانش را داشته باشد. افرادی که به خود اشتغالی مشغول اند، باید هویت و دانسته های شان را به یک سیستم تبدیل کنند تا بتوانند کسب و کاری بزرگ خلق کنند. بسیاری از مردم، به ویژه آنهایی که در اقتصاد گیگ مشغول به کارند، نمی توانند این کار را بکنند. به عنوان مثال، به سختی می توان از راننده اوبر بودن به مالکیت کسب و کاری مشابه اوبر و مدیریت صدها یا هزاران راننده رسید. اوبر برای رسیدن به این سیستم و ساختار کاری میلیاردها دلار خرج کرده است.
زمانی که شخصی از من در مورد شروع کسب و کار سوال می کند، تکنیکی را به کار می برم تا بدانم شخصیت او به خود اشتغالی متمایل است یا مالکیت کسب و کار. معمولا این افراد به من می گویند که ایده ای عالی برای تولید یک محصول یا خدمات دارند. من گوش می دهم. حدود ده دقیقه به آنها فرصت می دهم تا کاملا حرف های شان را بزنند. در این ده دقیقه معمولا چنین جملاتی می شنوم:
«این خیلی بهتر از محصولی است که فلان شرکت تولید می کند.»
«من همه جا را گشته ام و هیچ کس را ندیده ام که چنین ایده ای داشته باشد.»
«من ایده ام را در اختیار شما می گذارم و در ازای آن فقط ۲۵ درصد سود می خواهم.»
«من سال هاست دارم روی این ایده کار می کنم.»
در چنین شرایطی من یک سوال می پرسم: «آیا به شخصه می توانید همبرگر بهتری نسبت به همبرگری که مک دونالد می فروشد، درست کنید؟» تا به حال همه پاسخ مثبت داده اند. همه می توانند همبرگر بهتری درست کنند.
سپس می پرسم: «آیا به شخصه می توانید کسب و کار بهتری نسبت به مک دونالد خلق کنید؟»
همبرگر در تقابل با کسب و کار
برخی از مردم به سرعت متوجه تفاوت میان این دو می شوند. برخی هم منظورم را نمی گیرند. تفاوت این دو موضوع در این است که شخص در سمت راست مربع و در ربع E یا S جریان نقدینگی قرار دارد و روی ایده همبرگر بهتر متمرکز شده یا در سمت راست آن و در ربع B یا او به فکر ساخت سیستم کسب و کار بهتر است.
من سعی ام را می کنم تا به آنها توضیح دهم که کارآفرینان زیادی وجود دارند که می توانند محصولات یا خدمات بهتری ارائه کنند؛ درست همانطور که میلیون ها نفر می توانند همبرگرهای بهتری نسبت به مک دونالد درست کنند اما فقط مک دونالد است که توانسته سیستمی برای خدمت رسانی به میلیون ها نفر خلق کند.
اگر مردم متوجه منظور من بشوند، به آنها پیشنهاد می کنم به مک دونالد بروند، همبرگری بخرند، بنشینند و به سیستمی نگاه کنند که همبرگر را به آنها تحویل می دهد. کامیون های حمل گوشت را ببینند. فرآیند تولید همبرگر، مشتریان در حال خرید، تبلیغات تلویزیونی، آموزش کارمندان، تزئین و دکوراسیون رستوران، دفاتر منطقه ای و سازمانی کلی به نام مک دونالد. اگر آنها بتوانند تصویری کلی از این کسب و کار به دست آورند، شانس این را خواهند داشت که خیلی زود کسب و کاری بزرگ خلق کنند.
شما چطور؟ می خواهید در کدام ربع از مربع جریان نقدینگی حضور داشته باشید؟
واقعیت این است که ایده های ناب و عالی بسیار زیادی وجود دارند. افراد زیادی هستند که می توانند محصولات و خدمات خوبی ارائه کنند، اما تعداد کسانی که می توانند سیستم کاری حرفه ای بسازند، خیلی زیاد نیست.
اگر هدف واقعی شما در زندگی این است که مالک کسب و کار خود باشید و به موفقیت برسید، به شما توصیه می کنم از اقتصاد گیگ فاصله بگیرید و روی ساخت کسب و کار خودتان سرمایه گذاری کنید: کسب و کاری که شاید دیگران در آن به فعالیت و کار مشغول شوند. در پایان باز هم از شما می پرسم؛ می خواهید در کدام ربع از مربع جریان نقدینگی حضور داشته باشید؟
تیم موفقیت پارس دان
آیا اقتصاد گیگ مناسب شماست؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر