۱۳۹۶ بهمن ۸, یکشنبه

رویا میرعلمی: لیسانسه ها به دل مردم نشست



تیم فرهنگ و هنر پارس دان

رویا میرعلمی: لیسانسه ها به دل مردم نشست



هفته نامه دیده بان – الناز دیمان: رویا میرعلمی کارش را با بازی در تئاتر آغاز کرد و خیلی زود به یکی از حرفه ای های این هنر تبدیل شد و جوایز مهمی را از جشنواره های مهم تئاتری کسب کرد. میرعلمی ۱۰ سال پس از ورودش به تئاتر با بازی در سریال «حیرانی» وارد دنیای تصویر شد اما بی شک بازی در سریال های کمدی «شمعدونی» و «لیسانسه ها» بود که میرعلمی را به چهره ای آشنا در میان مردم تبدیل کرد.


 



 رویا میرعلمی: لیسانسه ها به دل مردم نشست

میرعلمی که در «شمعدونی» نقش دختری شاد و شنگول را داشت، در «لیسانسه ها» با ۱۸۰ درجه تغییر، باز هم در نقشی کمدی اما این بار بسیار جدی و به اصطلاح اتو کشیده ظاهر شده و باز هم می تواند به اندازه نقش پرتحرک و برون گرایش در شمعدونی برای مردم جذاب باشد و از آنها خنده بگیرد.


به بهانه پخش سری دوم «لیسانسه ها» سراغ این بازیگر خوشرو و با محبت رفته و با او گپ و گفتی درباره ورودش به دنیای هنر، بازی در سریال «لیسانسه ها» و خانواده هنری اش داشته ایم که در ادامه می خوانید.


دست روزگار


می دانم پیش از ورود به دنیای بازیگری چندان به آن علاقه نداشته اید و بیشتر راغب بودید طراحی صحنه و لباس بخوانید. چطور شد به سمت بازیگری گرایش پیدا کردید؟


– بله همین طور است. در واقع تصمیم نداشتم بازیگر شوم و وقتی هم در رشته تئاتر وارد دانشگاه شدم باز هم تصمیم داشتم طراحی صحنه و لباس بخوانم و در این گرایش ادامه تحصیل دهم اما دست روزگار که می گویند همین وقت ها خودش را نشان می دهد و در نهایت به سمت بازیگری رفتم.



 
از این که دست روزگار شما را به سمت بازیگری سوق داده رضایت دارید؟

– بله خیلی زیاد. به سرعت به این رشته علاقه مند شدم و فهمیدم به روحیاتم بسیار نزدیک است و تصمیم گرفتم این هنر را به صورت حرفه ای ادامه دهم و در کنار یادگیری دانش مرتبط با بازیگری، تمرین و تلاش هم داشته باشم.



 



رویا میرعلمی: لیسانسه ها به دل مردم نشست 

رویا میرعلمی در دوران دانشجویی


و تا سال ها در تئاتر ماندگار شدید و خیلی دیر به سمت دنیای تصویر رفتید.


– بله. سال ۷۷ برای اولین بار روی صحنه تئاتر رفتم و اولین کار تلویزیونی ام سال ۸۷ بود که در سریال «حیرانی» به کارگردانی آقایان علیمحمدی و بنکدار بازی کردم. البته پیش از این سریال در تله تئاتر هم بازی کرده بودم. بعد از «حیرانی» در سریال «زمانه» به کارگردانی آقای حسن فتحی و بعد از آن در «شمعدونی» و «لیسانسه ها» بازی کردم. در کل خیلی کم در کارهای تلویزیونی بازی می کنم و همچنان ترجیح می دهم در تئاتر مشغول باشم.


تجربه همکاری با سروش صحت


چرا همچنان تئاتر اولویت اول تان است. به نظرتان چه تفاوت هایی بین این دو مدیوم وجود دارد؟


– شاید به این خاطر تئاتر را بیشتر دوست دارم که دستم در انتخاب نقش بازتر است. بازیگر شناخته شده ای در عرصه تئاتر هستم و خوشبختانه اغلب کارگردان های خوب تئاتر به من پیشنهاد بازی می دهند. ضمن این که فضای تئاتر برایم دلنشین تر است و به خاطر اغنای روحی در تئاتر اتفاقات بهتری برایم رخ می دهد. البته در تلویزیون هم سر سریال «شمعدونی» به این نتیجه رسیدم در برخی کارهای تلویزیونی هم می توان به همان اندازه که در تئاتر بازی می کنیم لذت ببریم. در این کار به خاطر نقشیم و همکاری با سروش صحت اتفاقی مانند فضای تئاتر رخ داد. فضای کار مانند تئاترهای کارگاهی بود و همان لحظه که متن به دست مان می رسید باید آن را حفظ می کردیم و با تعامل با کارگردان و نویسنده می توانستیم پیشنهاد ارائه کنیم و در ارائه نقش دخیل و سهیم باشیم. همه اینها برایم بسیار جذاب بود و از تجربه همکاری با سروش صحت به این نتیجه رسیدم که در نقش ها و کارهای تلویزیونی هم می توان منتظر اتفاقات خوب مانند فضای تئاتر بود.



 



 رویا میرعلمی: لیسانسه ها به دل مردم نشست


تئاتر «تیاتر سعدی تابستان ۳۲»  (حسین کیانی – ۱۳۹۶)



شما در سریال های متاخرتان نقش های کمدی داشتید. هر دو می دانیم کار کمدی برای خانم ها در تلویزیون با محدودیت های بسیاری همراه است. این محدودیت ها چقدر کار را برای تان چالش برانگیز و سخت می کند؟


– محدودیت ها خیلی زیاد است و این محدودیت ها برای بازیگر زن از بخش فیلمنامه آغاز می شود چون نویسنده نمی تواند برای بازیگران زن نقش های کمدی و حتی غیر کمدی را طوری بنویسد که خرق عادت شده یا کار جدیدی ارائه دهد. یعنی این چرخه از همان ابتدا با محدودیت همراه است. دست نویسنده بسته است. بعد کارگردان باید با محدودیت ها مواجه شود و سپس این بازیگر است که باید با وجود تمام این محدودیت ها نقش را به بهترین شکلی که در توان دارا ارائه کند. ممیزی ها در تلویزیون برای خانم ها بسیار بیشتر از بازیگران مرد است و این موضوع بازی در نقش های کمدی را به یک چالش تمام عیار تبدیل می کند. ما باید با وجود همه ممیزی ها هم نقش را جذاب ایفا کنیم، هم باورپذیر باشیم و هم بتوانیم مخاطب را بخندانیم که کاری بسیار سخت است.


ضمن این که نقش تان در «لیسانسه ها» خیلی سخت است، در «شمعدونی» چون شخصیتی که بازی می کردید خیلی برونگرا و پر تحرک بود، دست تان هم برای در آوردن نقش بازتر بود اما خواهر آقای پلیس در لیسانسه ها، دختری جدی و موقر است که حتی لبخند هم نمی زند.


– همین طور است. نقش ام در «شمعدونی» دختری بسیار ساده بود که کارهای بلاهت آمیزی می کرد. این دختر نمی دانست باید چه کاری را کجا انجام دهد و چه حرفی را کجا عنوان کند و همین سادگی بیش از حد رفتارهایش را برای مخاطب با مزه می کرد. به همین خاطر نقش ام در «شمعدونی» راحت تر و شاید بامزه تر بود اما در فصل دوم «لیسانسه ها» نقش خواهر آقای پلیس هم کمی از این خشکی و جدیت خارج می شود و در ادامه این موضوع را خواهید دید. من همه سعی ام را کردم که در فصل دوم این نقش کمی با آنچه در فصل اول دیدیم متفاوت باشد. البته این نقش بنا به مقتضیاتی که مد نظر نویسنده و کارگردان بود باید خیلی جدی می بود. این دختر شخصیتی خشک و رسمی و جدی دارد و برادر و پدرش هر دو پلیس بوده اند و در فضایی جدی بزرگ شده است. این آدم هم از جنس برادرش است. دختری مقرراتی و مرتب و منظم. (می خندد)



 



 رویا میرعلمی: لیسانسه ها به دل مردم نشست


سریال «شمعدونی» (سروش صحت – ۱۳۹۴)



کشف اسم خواهر آقای پلیس!


بالاخره در فصل دوم خواهر آقای پلیس صاحب اسم می شود؟


– در نهایت صاحب نام می شود (می خندد). اتفاقی می افتد که بالاخره اسم این دختر را کشف می کنیم. البته این که این شخصیت را به نام خواهر آقای پلیس بشناسیم هم قصد و نیتی در آن بود. تصمیم سروش صحت این بود که این شخصیت اسم نداشته باشد و همه به او بگویند خواهر آقای پلیس. مثلا مانند پدر پسر شجاع (می خندد). این شخصیت در آن کارتون هیچ وقت اسمی نداشت و از شخصیتی دیگر نامش را وام گرفته بود اما خواهر آقای پلیس بالاخره طی اتفاقاتی که مخاطبان در آینده خواهند دید دارای اسم می شود.


در تیزرهای سریال دیدم که خواهر آقای پلیس در خواب ترانه که از او سن اش را می پرسد جواب می دهد ۱۸ ساله است. ظاهرا کل کل های این دو خانم همچنان در سریال ادامه دارد.


– بله ادامه دارد و این جمله هم در یکی از همین کل کل ها عنوان می شود. ماجرای عشق و عاشقی آقای مهاجر ادامه پیدا می کند و ترانه هم که دلش نمی خواهد این اتفاق بیفتد و پدرش ازدواج کند مدام سعی دارد به اصطلاح چوب لای چرخ این ازدواج بگذارد ولی در ادامه اتفاقات بامزه ای می افتد که باید ببینید.



 



رویا میرعلمی: لیسانسه ها به دل مردم نشست 

سریال «لیسانسه ها» (سروش صحت – ۱۳۹۵)


ترفندهای سروش صحت!


بازخوردها به سریال و نقش شما چطور است؟ مثلا مردم در کوچه و خیابان یا صفحه شخصی تان چه نظراتی عنوان می کنند؟


– واکنش ها به سریال واقعا خوب است. اغلب سریال را دوست دارند و این مجموعه به دل مردم نشسته است چون مردم می توانند ما به ازای عینی خود را در این سریال بخصوص در میان سه شخصیت اصلی و جوان سریال ببینند. مشکلات این پسرها همان مشکلاتی است که گریبانگیر اغلب جوانان کشور است. دغدغه های اصلی جوانان کار، ازدواج، مهاجرت و … است که این سه نفر هم در سریال با چنین مشکلاتی روبرو هستند. وقتی این مسائل با زبان کمدی و بامزه مطرح می شود، طبعا برای مخاطب هم جالب می شود. به همین خاطر هم تماشاگر سریال را دوست دارد چون حس می کند خودش را در فضاهای کمدی و فانتزی سریال می بیند. بعضی موقعیت های سریال هم غیر قابل پیش بینی و بامزه است که مخاطب را واقعا به خنده می اندازد مثل همان ماجرای با کت و شلوار و کلاه و لباس وارد استخر شدن (می خندد). ضمن این که سریال فضای انتقادی هم دارد و نیش و کنایه هایی به مسائل و مشکلات می زند. به نظر من کمدی باید در کنار فضای مفرحی که دارد حتما نقد اجتماعی داشته و منتقد باشد. برنامه یا سریالی که فقط شما را بخنداند فرقی با هجو ندارد و مثل جوک است که در لحظه ممکن است شما را بخنداند اما تفکری پشت آن نیست. در سازوکار صداوسیما این اتفاق به سختی ممکن است رخ دهد چون همه چیز به همه چیز بر می خورد اما خوشبختانه سروش صحت با ترفندهایی این کار را انجام می دهد.



 



رویا میرعلمی: لیسانسه ها به دل مردم نشست

خانواده هنرمند: حسین کیانی – کارن کیایی – رویا میرعلمی


بالای چاه فقط می پرسیدند: «رویا پات که چیزی نشد؟!»


چقدر اهل تماشای فیلم هستید؟ آخرین فیلمی که روی پرده دیدید چه بود؟


– معمولا همه فیلم هایی که اکران می شوند را می بینم. آخرین فیلمی که دیدم و دوست هم داشتم، فیلم «ایتالیا ایتالیا» بود. این فیلم برداشتی از رمان «مترجم دردها» نوشته جومپا لاهیری بود و در برخی سکانس ها موفق به خلق لحظات جذابی شده بود.


در پایان اگر خاطره جالبی از سریال «لیسانسه ها» دارید برای مخاطبان ما بفرمایید.


– در یکی از سکانس های سریال که خواهر آقای پلیس و ترانه مثل همیشه در حال کل کل هستند، سکانس پلاتی را بازی می کردیم و باید به دنبال هم به سرعت راه رفته و دیالوگ می گفتیم. من پشت سر متین ستوده حرکت می کردم و دیالوگ می گفتم که یکدفعه دیدم متین غیب شد. خیلی تعجب کردم. ماشاءالله متین قد بلندی دارد و غیب شدنش برایم عجیب بود (می خندد). هنوز در شوک غیب شدن متین بودم که خودم داخل یک چاله فرو رفتم. همه اینها در کسری از ثانیه اتفاق افتاد و همراه با متین داخل یک چاله افتادیم. جالب این که متین موقع افتادن سروصدایی نکرده بود که صحنه کات بخورد چون پلان سکانس سختی بود. خلاصه این که گروه کلی نگران شدند و یادم هست که چون سابقه شکستگی پا و بستری به خاطر آن را دارم همه از این که پایم مجددا آسیب ببیند نگران بودند و بالای چاه فقط می پرسیدند «رویا پات که چیزی نشد؟» (می خندد) خدا را شکر این ماجرا به خیر گذشت و برای من و متین اتفاقی نیفتاد.


شاید افسرده می شدم


همسرتان آقای کیایی کارگردان تئاتر هستند و تا جایی که می دانم و در گفتگوهای قبلی که داشتیم عنوان کردیم پسرتان کارن هم به هنر بی علاقه نیستند. زندگی در خانواده ای اهل هنر چه حال و هوایی دارد؟


– خدا را شکر از حضور در چنین فضا و خانواده ای لذت می برم چون بسیار به هنر علاقه دارم و اگر در خانواده ای غیر هنری زندگی می کردم شاید افسرده می شدم.



 



 رویا میرعلمی: لیسانسه ها به دل مردم نشست

کارن هم دوست دارد وارد دنیای هنر شود؟ یادم هست به موسیقی علاقه داشت.


– هنوز هم بی علاقه نیست اما الان عشق اصلی اش فوتبال است. (می خندد)


شما سال ها در عرصه تئاتر بازی داشتید و تقریبا در همه کارهای همسرتان نیز نقش آفرینی کرده اید. همکاری با همسرتان چقدر با همکاری با سایر کارگردان ها برای تان متفاوت است؟


– از جهاتی همکاری با آقای کیایی برایم راحت تر است و از جهاتی هم بالاخره باید نگاه حرفه ای حفظ شود و فرقی با همکاری با سایر کارگردان ها ندارد. راحت تر است از این جهت که وقتی ایشان متنی را می نویسد چون کاملا نسبت به بازی من شناخت دارند و توانایی و نقاط ضعف ام را می شناسد، نقش ها را بر اساس این شناخت می نویسد که خب طبعا کار را برای من ساده تر می کند. ضمن این که خودم هم در جریان نوشتن متن ها هستم و می توانم پیشنهاد داده و دخل و تصرفی در آن داشته باشم. البته این نکته را هم اضافه کنم که در همکاری با سایر کارگردان ها هم همیشه پیشنهاد دهنده هستم و دیدگاه و ایده های خودم را ارائه کرده و در تعامل کامل با کارگردان ها هستم. چون من بازیگری نیستم که کاملا آنچه در متن وجود دارد کلمه به کلمه اجرا کنم و هیچ ایده ای نداشته باشم و اصلا هیچ بازیگر حرفه ای این کار را نمی کند و حتما باید نقش در تعامل بازیگر با کارگردان و نویسنده شکل بگیرد. ضمن این که گروهی که ما در این ۱۸ سال همکاری داریم دیگر برایم مانند یک خانواده هستند و آنقدر یکدیگر را می شناسیم که به قول معروف اگر به هم بگوییم ف تا فرحزاد می رویم (می خندد). در حین بازی هم اگر اتفاقات عجیب و غریبی بیفتد با یک نگاه به هم می فهمانیم که باید چه کاری را انجام دهیم و نیازی به توضیح نداریم. یعنی دیگر مثل یک تیم فوتبال شده ایم که پس از سال ها همکاری با یک نگاه به هم می فهمانند که قرار است به چه کسی پاس بدهند.





رویا میرعلمی: لیسانسه ها به دل مردم نشست

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر