تیم فرهنگ و هنر پارس دان
فیلم «قاتل آمریکایی»؛ آتش تند پشت یک چهره آرام
کارگردان این فیلم مایکل کوئستا است و او اینجا بیش از آنکه از روال کارش در فیلم های «LiE» و «پیامبر را بکش» سود جوید، نگرش و مدل ساخت «سرزمین مادری» دیگر فیلم ساخته خویش را تعقیب می کند ولی هر چه هست، در تدوین و ارائه تصاویر بزرگ و سکانس های عظیم با وجه بصری قوی موفق ظاهر می شود. تم اصلی و موضوع عمده این فیلم که نحوه رویارویی ماموران آمریکایی با عوامل تروریسم و مزدوران بین المللی و به اصطلاح نابودسازی این عوامل از طریق عملیاتی ضربتی است در این فیلم به شکلی هیجان انگیز به تصویر کشیده شده اما از یک سو این سوال بدیهی و قابل فهم مطرح است که پس از دست داشتن آمریکا در جریان سرکوبگرانه در اینجا و آنجای جهان آیا این ادعا و منجی جلوه دادن آمریکایی ها یک شوخی بیجا و بی مزه نیست و ثانیاً این میزان آسان نگری و نگاه یکسویه به بحران های جهانی آیا اثر عکسی روی هنردوستان و مردم جهان نمی گذارد؟ شاید هم باید به دکورسازی و صحنه آرایی چشمگیر این فیلم دل بست و فارغ از صحت یا سقم اطلاعات مطرح شده اتفاقات را تعقیب کرد و به نقطه نهایی رسید و بازی قوی مایکل کیتون کهنه کار در هیئت یک مأمور ارشد و خبیث «سیا» نیز کمکی در این راه است تا فیلم دیده شود و فارغ از برخی ایده های کج و کوله اش به یک کار تجاری موفق تبدیل شود و فروش زیاد فیلم در سطح جهان در پنج هفته ای که از آغاز اکرانش می گذرد، سند و دلیلی در همین ارتباط است.
تمرکز بیشتر و بهتر
بنیاد و اصل و اصول این فیلم از سری داستان های وینس فلین فقید می آید و موفقیت اولین فیلم ساخته شده از روی این مجموعه که می تواند یک فرانچیز دیرپای تازه در هنر فیلمسازی باشد، بر پایه تشریح ارتباط هایی است که شاید در رُمان های سیاسی زیادی دستمایه کار قرار گرفته باشد اما در این سری داستان ها تمرکز بیشتر و بهتری روی آن صورت پذیرفته است. شاید کاراکتر اصلی را بتوان میچ رپ، یک مأمور ویژه امنیتی دانست که رل او را دیلان اوبراین بازی می کند و او همان هنرپیشه جوانی است که طی سال های اخیر در فیلم های ترسناک و در عین حال فانتزی «Teen Wolf» و همچنین دوگانه «دونده مارپیچ» جلب نظر کرده و این فیلم های سیاسی و اکشن ادامه ای بر فرصت های هالیوودی او برای اوجگیری بیشتر بوده و جایگاه وی را محکمتر کرده است.
فضایی دلهره آمیز
در سکانس آغازین فیلم، اوبراین و بهتر بگوییم کاراکتر میچ رپ را در حالی می بینیم که مشغول خواستگاری از زن محبوبش کاترینا (شارلوت وگا) در منطقه دریایی ایبیزای اسپانیا است. با اینکه چنین رویدادی همیشه سرشار از خوشی و نگاه مثبت به آینده است اما در این مورد خاص به سبب بافت و روح داستان وینس فلین و ساز و کارهای انتخابی مایکل کوئستا با فضایی توام با دلهره مواجه می شویم که در آن نمی توان احساس نگرانی نکرد. این احساس به سرعت غیبت می یابد و لحظاتی بعد در یک کشتار وسیع بسیاری از افراد مستقر در ساحل بر اثر اقدامات تند و آتش گشودن نیروهای مهاجم از پای در می آیند و در میان خیل مرده ها زن دلخواه میچ رپ نیز مشاهده می شود و همانی که او می خواست زندگی آینده اش را با مشارکت وی بسازد.
تغییر روش
دیلان اوبراین با بازی حساب شده اش تغییر در روحیات و سکنات میچ رپ را بعد از قتل مذکور بسیار خوب به نمایش می گذارد و عمق ناراحتی وی را به تصویر می کشد، از آن پس زندگی او عوض می شود و او به مردی تبدیل می گردد که تم اصلی و خواسته بزرگش انتقام گیری از عاملان قتل زنی است که وی زندگی آینده اش را بر پایه وی ریخته بود. اگر او در گذشته هم مهارت های رزمی و توانایی های جنگاوری داشت حالا حتی گویش به زبان های مختلف را نیز می آموزد تا بتواند گروههای عرب زبانی را که در ارتباط با قتل کاترینا مقصر شناخته شده اند، ردیابی و در صورت امکان حذف و محو کند. او در همین ارتباط به وجود یک گروه نظامی از لیبی پی می برد که نام هدایتگر آن منصور (شاهد احمد) است. نیروهای امنیتی آمریکا از مدتی قبل به این قضیه و ماهیت منصور و اهداف و کارهای او و گروهش پی برده بودند اما اینک مأموریت حذف او به رپ سپرده می شود که انگیزه اضافی ای را هم که برشمردیم برای انتقام گیری و کشتن وی دارد و رییس سیا (دیوید ساچت) و مسوول بخش ضد تروریسم این سازمان ایرنه کندی (سانا لاتان) نیز با تکیه بر همین نکات وی را گزینه ای مناسب برای هدف گرفتن گروه نظامی- سیاسی مذکور می دانند.
کندی به دنبال کسی می گردد که با اشتیاق هر چه بیشتر و با احساسی هر چه کمتر به صورت یک ماشین قتل و کشتار عمل کند و میچ رپ که مثل یک یتیم مراحل نهایی آموزش اش را سپری کرده و شریک زندگی اش را از دست داده، بهترین انتخاب برای او جهت انجام این مهم است. به واقع در پشت چهره آرام و ظاهراً صلح طلب میچ رپ جوشش و آتشی تند و درونی نهفته است که هر لحظه می تواند زبانه بکشد و اطرافیان او را بسوزاند و وی نمی داند آن را چطور مدیریت و هدایت کند تا آتش حاصله، همگان را از پای در نیاورد. اینجا است که یک مربی و تمرین دهنده عضو سیا به نام استن هرلی وارد ماجرا می شود و اوست که باید به زندگی و کارهای میچ رپ خط و سو بدهد و آن را در قالبی آرام به سمت جلو به حرکت در آورد تا اگر هم مرگبار است برای سازمان و حامیان وی منفعت آور باشد. از آن پس مشخص است که چه روی می دهد و البته این فقط یک تبلیغ افراطی برای نظامیان آمریکا و تلاشی مذبوحانه برای موجه جلوه دادن زیاده خواهی های آنان و «درست» نشان دادن امور «غلط» است.
سلایق نسل های فعلی
سناریوی این فیلم را چهار هنرمند نام آشنا نوشته اند که یکی شان -ادوارد زویک- پیشینه کارگردانی فیلم ها را هم دارد و با اینکه بسیاری از امور آن حالت کلیشه ای و تکراری را هم دارد اما این نکته را می رساند که در عین وقوع اتفاقات غیرمنتظره آنچه پیرامون این مأمور ویژه روی می دهد، همان هایی است که قبلاً نیز پیش بینی می شد. اقدام مشترک و مأموریت سخت میچ رپ با مشارکت هرلی (اسکات ادکینز) و یک مأمور ترکیه ای به نام آنیکا (شیوا نگر) در سفر به سطح اروپا و بخصوص روسیه بیش از آنکه یک تنوع جویی صرف از جانب فیلمسازان باشد نشانگر طبایع و سلایق نسل های فعلی و جهان تغییر یافته کنونی است که به هیچ چیز آن نمی توان دل بست و حتی یک مأمور آمریکایی با نام مستعار شبح (تیلور کیچ) نیز روبروی نیروهای خودی می ایستد و به روی آنها آتش می گشاید. این آتشی است که مهار ناپذیر می نماید و در نهایت نیروهای آمریکایی را نیز می سوزاند.
مشخصات فیلم
عنوان: «قاتل آمریکایی» (تروریست آمریکایی)
محصول: کمپانی های دی بونا ونتورا و نیک وچسلر
تهیه کنندگان: نیک وچسلر، لورنزو دی بوناونتورا و دانی یل استیلن
سناریست ها: استیفن شیف، مایکل فینچ، ادوارد زویک و مارشال هرش کوویتز، براساس رُمانی از وینس فلین
کارگردان: مایکل کوئستا
مدیر فیلمبرداری: انریکه چریاک
تدوینگر: کانراد باف
موسیقی متن: استیون پرایس
طول مدت: ۱۱۲ دقیقه
بازیگران: دیلان اوبراین، مایکل کیتون، سانا لاتان، شیوا نگر، دیوید ساچت، تیلور کیچ، اسکات ادکینز، شارلوت وگا، جوزف لانگ، محمد بکری، تولگا سافر، خالد لایت و ولادیمیر فریدمن.
فیلم «قاتل آمریکایی»؛ آتش تند پشت یک چهره آرام
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر