۱۳۹۶ دی ۱۱, دوشنبه

افسانه جباری: همسرم یکی از مهم‌ترین حامیانم بود



گروه ورزشی پارس دان

افسانه جباری: همسرم یکی از مهم‌ترین حامیانم بود


روزنامه قانون: علاقه‌مندی زنان به ورزش‌هایی که از آ‌ن‌ها به عنوان ورزش‌های مردانه یاد می‌شود، از قدیم تعجب آور بوده است. جامعه سنتی ایران در گذشته کمترشرایط پذیرش این موضوع را داشت که دختران به رشته‌هایی مثل بوکس و رزمی و موتورسواری و فوتبال و … روی بیاورند اما پافشاری دخترانِ‌ورزشکاری که روی هدف خود متمرکز و در مسیرشان ثابت‌قدم بودند، این باورهای سنتی را رفته رفته تغییر داد و شاید برای همین است که اگر امروز می‌بینیم یک دختر حتی به سمت ورزش‌هایی مانند کشتی یا وزنه‌برداری علاقه‌مند شده و در این قبیل رشته‌ها به صورت حرفه‌ای فعالیت می‌کند، مانند گذشته متعجب نمی‌شویم. «افسانه جباری» یکی از دخترانی است که علاقه‌مندی‌اش به موتورسواری، او را به سمت این رشته جذب کرد و با وجود مخالفت‌های سرسختانه خانواده‌اش که ناشی از نگرانی‌ بود، در این راه قدم برداشت و رفته‌رفته توانست به جایگاهی که به آن علاقه‌مند است، برسد. جباری این روزها یکی از بانوان موتورسوار ِ شناخته شده در ایران است که بعد از ازدواج با «حمید عفتیان» که یکی از موتورسواران مرد ایران بود، با عنوان اولین عروس موتورسواری، معروف شد. بانوی ۳۴ ساله موتور سواری ایران، در گفت‌وگو با «قانون» از علاقه‌مندی‌اش به این رشته و روزهای سختی که برای اثبات توانمندی‌هایش سپری کرده است،گفت. متن این گپ و گفت با «افسانه جباری» را در زیر می‌خوایند:


داستان ِ علاقه‌مندی شما به رشته‌ای مانند موتورسوای که در بین زنان چندان مطلوب و عرف نیست، از کجا آغاز شد؟

هیجان بخش مهمی از زندگی من به شمار می‌رود. همیشه به کارهایی که در آن هیجان وجود دارد، علاقه دارم و بدون شک علاقه‌مندی من به موتور سواری نیز از همین روحیه هیجان‌طلبی‌ام نشأت می‌گیرد. پدر من یک موتور شهری داشت و با آن تردد داشت، همان زمان بسیار به موتور علاقه‌مند شدم و اجازه گرفتم که بتوانم روی موتور بنشینم و امتحان کنم. آن زمان۱۴ یا۱۵ سال سن داشتم و بسیار کنجکاو بودم موتور سواری را امتحان کنم. زمانی که روی موتور نشستم، متوجه شدم که چقدر خوب می‌توانم تعادلش را حفظ کنم و از همان موقع علاقه جدی من به این رشته آغاز شد. خانواده من بسیار سنتی و مذهبی بودند و پدرم که نظامی بود با اینکه من موتورسواری را بخواهم به‌طور جدی ادامه دهم بسیار مخالف بودند. برای همین نمی‌توانستم تردد شهری داشته باشم.


از چه زمانی به طور حرفه‌ای وارد این رشته شدید؟


چند سال قبل و زمانی که ۲۸ ساله بودم، در پارک کوهسار به طور اتفاقی با موتور کراس آشنا شدم. با کسانی که در آنجا موتور سواری می‌کردند صحبت کردم و از آن‌ها درباره این رشته سوال کردم. آن‌ها به من گفتند خانم‌ها نیز می‌توانند در پیست، موتور سواری کنند و این برای من خبر بسیار خوشحال‌کننده‌ای بود. آن زمان ماشین داشتم که آن را فروختم و با پولش یک موتور برای خودم خریدم و تمرین را آغاز کردم.


با موتور تردد شهری نیز داشتید؟


خب همان‌طور که می‌دانید در ایران به خانم‌ها گواهینامه موتور داده نمی‌شود و دخترانی که موتور سواری می‌کنند برای ورود به پیست باید کارتی ارائه دهند که هیات‌های استانی و فدراسیون‌ها به دختران موتور سوار داده است. درواقع به این شکل است که دختران موتور سوار باید برای خود مربی بگیرند و این رشته را به طور حرفه‌ای زیر نظر مربیان یاد گرفته و بعد از مدتی کارت بگیرد. اما در شهر اجازه تردد ندارند. اما من یک وقت‌هایی مجبور می‌شدم در شهر نیز موتور سواری کنم.


چرا مجبور شده بودید؟


خب ما باید موتورهای خود را خودمان به پیست می‌بردیم و اغلب این‌گونه بود که دختران موتور سوار موتور را روی ماشین‌های‌شان سوار می‌کردند و به طور یدکی به پیست می‌بردند. من اما برای خرید موتور ماشینم را فروخته بودم و دیگر ماشینی نداشتم که بتوانم با آن موتورم را به پیست ببرم؛ برای همین گاهی مسیر منزل تا پیست را با موتور می‌رفتم.


مشکلی هم برای‌تان پیش آمد؟ برای مثال اینکه نیروهای پلیس شما را شناسایی کنند و موتورتان را بگیرند؟


خوشبختانه لباس‌های ما به شکلی بود که جنسیت موتور سوار قابل تشخیص نبود. اما این موتورها چون پلاک ندارند و موتور ورزشی هستند، بیشتر از این نگران بودم که به دلیل پلاک نداشتن موتورم را توقیف کنند. برای همین همیشه یواشکی و از کوچه پس کوچه‌ها تردد می‌کردم تا به پیست برسم. گاهی پیش می آمد که عابران یا سرنشین‌های ماشین‌های دیگر از چشم‌هایم که زیر کلاه مشخص بود، تشخیص می‌دادند که من زن هستم ؛ برخورد خوبی با من می شد و به نوعی تحسین‌آمیز و ذوق‌زده نگاهم می‌کردند.


از چه زمانی با مسابقات رسمی و لیگی آشنا شدید؟ در واقع از چه زمانی ورزش موتور سواری برای بانوان ایران فعالیت رسمی خود را آغاز کرد؟


از سال ۹۰ که وارد این رشته شدم، خیلی پیگیر بودم که مسابقه برگزار شود اما آن زمان برگزاری مسابقه به طور رسمی وجود نداشت. همیشه تلاش‌ می‌کردیم بتوانیم مسابقه بدهیم اما اغلب با مخالفت‌هایی از سوی ارگان‌ها و ادارات مختلف مواجه می‌شدیم. تا حدودی بعد از زمانی نزدیک به پنج سال و در شهریور ۹۵ این رشته رسمی شد و مسئولان فدراسیون با تلاش‌ها و پیگیری‌های خود دختران موتور سوار، تاییدیه لباس‌های ما را از مراجع مربوطه گرفتند و بالاخره اولین مسابقه رسمی در سال ۹۵ برگزار شد. ما زیر نظر فدراسیون موتورسواری و اتومبیلرانی فعالیت می‌کنیم و در این یک سال مسابقات مختلفی برگزار کرده‌ایم.


موتورسواری بانوان به جز تهران در شهرهای دیگر نیز فعالیت دارد؟


بله. در واقع به این شکل نیست که فقط دختران تهرانی به موتور سواری بپردازند. برای مثال در شهری مانند مشهد نزدیک به هفت موتور سوار بسیار معروف داریم یا در شهرهایی مانند اصفهان و برخی شهرهای شمالی، دختران و زنانی هستند که در این رشته به طور حرفه‌ای‌ فعالیت دارند. همه این نفرات در مسابقات نیز شرکت می‌کنند.


موتور سواری تا کنون منجر به آسیب‌دیدگی شدیدتان شده است؟


بله. من دو بار از روی موتور در پرش ، پرتاب شدم و مچ دستم شکست. یک بار دست راست و یک بار دست چپ! شکستگی سختی بود و هر کدام نزدیک به سه ماه من را از موتور سواری دور کرد.


اقدامات اولیه برای فعالیت حرفه‌ای در موتور‌سواری برای زنان چیست؟


کلاس‌های آموزشی برای دختران موتور سوار وجود دارد. کسانی که علاقه‌مند هستند، می‌توانند به هیات‌های استانی مراجعه کنند و در آنجا با مربیان این رشته مشورت کرده و آموزش ببینند. خود من نیز این رشته را آموزش می‌دهم. باید موتور و لباس تهیه کرده و تمرینات‌شان را آغاز کنند.


تیم ملی موتور سواری نیز وجود دارد؟


هنوز خیر اما قرار است به زودی تشکیل شود. در حال حاضر آخرین مسابقاتی که برگزار شد، مسابقات لیگی بود که در چند مرحله برگزار شد. این رشته رشته‌ای است که نباید از تمرینات آن دور شد زیرا فاصله گرفتن از تمرینات در این رشته موجب خواهد شد که بدن ضعیف شود و مشکلات عضلانی پیش بیاید به همین دلیل توصیه می‌شود فاصله زمانی بین تمرینات این رشته کم باشد.


از آشنایی با همسرتان که خودش نیز موتورسوار است، بگویید.


من با همسرم در پیست موتور سواری آشنا شدم و قبل از آشنایی و ازدواج خیلی با هم کری می‌خواندیم و گاهی با هم مسابقه می‌دادیم. باید بگویم که این یک لطف بزرگ به زندگی کم بود که با همسرم آشنا شدم زیرا او یکی از بزرگ‌ترین مشوق‌های من در این راه بود.


مخالفت‌های خانواده و پدر مادرتان با فعالیت در موتور سواری را چگونه مدیریت کردید؟


پدر من بسیار با این موضوع مخالف بودند. همیشه شرمنده آن‌ها هستم که بدون رضایت‌شان در این رشته فعالیت کردم. البته باید این را بگویم که بخش عمده مخالفت پدر و مادرم با موتورسواری من از نگرانی ناشی می‌شد. آن‌ها نگران بودند که من در موتور سواری آسیب جدی نبینم و به خودم صدمه بزنم. البته مسائل عُرفی جامعه نیز در این مخالفت دخیل بود اما اصلی‌ترین دلیل آن همان نگرانی بود. این باور که من با موتور سواری، هنجارشکنی می‌کنم وجود داشت اما علاقه من به این رشته و پرداختنم به آن «هنجارشکنی» نیست. مدتی بعد که خانواده‌ام مشاهده کردند فعالیت من در این رشته چقدر باعث نشاط من در زندگی شده است، خیلی نگاه‌شان تغییر کرد.





افسانه جباری: همسرم یکی از مهم‌ترین حامیانم بود

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر