۱۳۹۶ آذر ۱۰, جمعه

بازآفرینی افسانه شیرین در زلزله کرمانشاه

گروه خبری پارس دان

بازآفرینی افسانه شیرین در زلزله کرمانشاه



خبرگزاری ایلنا: قسمت بیستم «رادیو آکواریوم» با عنوان «شیرین قصری نداشت که بلرزد» بازآفرینی افسانه نظامی گنجوی با موضوع زلزله خسرو در کرمانشاه است، که در قالب داستانی نو به دو زبان کردی و فارسی، به توصیف روایتی عاشقانه از وضعیت مردم زلزله‌­زده و نقد پیمانکاران رنج و مدیریت نامتمرکز کمک‌­های مردمی پرداخته­ است.


 



بازآفرینی افسانه شیرین در زلزله کرمانشاه
 


به گزارش ایلنا، در این قسمت که با پیشنهاد و همکاری مخاطبان و اعضای کرد زبان کانال رادیو به دو زبان کردی و فارسی تولید و پخش شده، روایتی تازه از مثلث شیرین، خسرو و فرهاد با گونیای نظامی در خمسه می‌­شنویم.


موسیقی این قسمت آهنگ و تصنیف زیبای کردی «واران وارانه» با صدای شهرام ناظری به همراه ارکستر سمفونیک ارمنستان با رهبری لوریس چکناواریان موسیقی است.


می­‌دانم آدم‌­ها بنّاهای اشک‌­اند، پیمانکارانِ رنج


طعنه به خسرو و پیمانکاران فحوای بخشی از رادیو آکواریوم بیست را تشکیل می‌­دهد. در بخش «مرثیه برای میخی که عاشقی سستش کرده بود»، از دو گوینده رادیو، سحر اختر، مجری کرد زبان و مریم خام­دار، مجری فارس‌­زبان می­‌شنویم: «شنیده‌­ایم که کوه‌­ها میخ‌­های روی زمین هستند، هفته پیش که کرمانشاه لرزید من فقط یاد خسرو افتادم. نه یاد فرهاد و نه شیرین هم. خسرو میخ آن نقطه از زمین را شل کرده بود، حکمی کرده بود به قیمت آنکه کرمانشاه (و بعد از آن اشک توی چشم­‌های ما بلرزد و هُرّی فرو بریزد. حکم کرده بود و پای حرفش نایستاده بود. یعنی وقتی داشته به فرهاد می‌گفته که تو بیستون را بکَن از جا و من دل از شیرین می‌کَنَم. با همه لباس‌هایش روی سکّوی حمّام نشسته بود و بخار پر کرده بود حمّام را و فرهاد ایستاده بوده پشت در؟ نمی­‌دانم. اما می­‌دانم آدم­‌ها بنّاهای اشک­‌اند، پیمانکارانِ رنج.»


در ادامه خبر تکان دهنده زلزله چنین روایت شده­است: «لَخته­ لَخته از حَنجره‌­ها و دلِ گوشی‌­ها بیرون می‌ریختند، می­‌گفتند قصر شیرین هم لرزیده سخت، حالا یاد شیرین افتاده بودم. یادم است اوّلین ویدئویی که از حادثه دیدم، پیرزنی کرد را نشان می‌داد که پای ویرانه‌های خانه‌­اش می­‌مویید، شاید از فراقِ کسانی که زیرِ سقفِ خانه‌­اش مانده بودند زیرِ پتو: پتویی از بِتون. مثل لباس از گُل­میخِ جانش کنده شده­ بودند عزیزهایش؛ یکباره افتاده بودند روی زمین مرطوب از اشک، سَربینهٔ خسرو! یک آن با خودم گفتم شاید خود شیرین است پیر زن، گریه‌­ام گرفت. پای بدقولی پیر شده بود شیرین …»


خوفناکم از این بی‌اعتمادی منتشره از کندوها


«آب نشست می­‌کند روی چادر، آب مثل بی‌­اعتمادی نشت می­‌کند، بی­اعتمادی از بدقولی پایین می­‌ریزد، از اینکه کسانی بلد تصمیم گرفتن نیستند، نقص دارد و نه محکم است، فرو می‌ریزد، حالا من هم خوشحالم و هم خوفناکم از این بی‌اعتمادی منتشره از کندوهایی که پس از نخستین حادثه، مردم خودشان ساختند و قطره قطره اثر مهربانی شان را به کرمانشاه فرستادند، حتی اگر شیشه ها عسلی هدر شد در مدیریتی نامتمرکز.» این جملات بخشی از صحبت‌­های یاسین حجازی، سردبیر رادیو آکواریوم است.



گروه خبری پارس دان



بازآفرینی افسانه شیرین در زلزله کرمانشاه

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر