۱۳۹۶ دی ۹, شنبه

رد پای فمنیسم در والت دیزنی



تیم فرهنگ و هنر پارس دان

رد پای فمنیسم در والت دیزنی



هفته نامه کرگدن – الهام فلاح: زنان در آن دوره خواستار حقوقی ورای برداشته شدن موانع قانونی برابری جنسیتی بودند؛ حتی تلاش هایی برای تصویب متمم برابری حقوق زنان و مردان در ایالات متحده کردند که شکست خورد. ممکن نیست کسی دست کم یک بار مبهوت انیمیشن های خوشرنگ و مسحورکننده والت دیزنی نشده باشد؛ البته دخترها و خانم ها بهتر از هر کسی لذت انیمیشن های والت دیزنی را برده اند؛ با آن دخترهای خوشگل و خوش هیکل که هرگز شکم برآمده ندارند، موهایشان کم پشت نیست، خوب می رقصند و به شدت عاقل و توانا هستند. زنانی که هر یک بنا به خلقیات و شخصیت و آمال و آرمان های هر کداممان در کودکی، تبدیل به حسرت و غایت آرزوهایمان شده اند؛


 


موهای معجزه کننده راپونزل و دست های منجمدکننده السا و کمانگیری و قدرت سوارکاری مریدا و جسارت پری دریایی کوچک و سپیدبختی های سیندرلای معروف. بی شک مشی انیمیشن های دختر- زن محور والت دیزنی کاملا اندیشمندانه است و از روی پولتیک دقیقی پیاده می شود. با نگاهی اجمالی به کارتون هایی که قهرمانشان زن ها هستند، در می یابیم سیاستگذاران والت دیزنی قصد دارند به اصلی ترین قشر مخاطبانشان یعنی کودکان نگاه و بینش مدنظر خود را القا کنند؛ نگاه به جهان واقعی پیرامونشان و همچنین به نقش دختران در روایت های پرتنش و پرماجرا. دخترانی که یا پدر یا مادر یا هر دوی آن ها را ندارند و تحت لوای قیمی ظالم و ستمگر زندگی می کنند یا آن هایی که پدر و مادر دارند اما قائل به اطاعت مطلق از خواست والدین نیستند. این دختران از قشر و طبقه خاصی نیستند؛ سیندرلا به کار و کلفتی در خانه مشغول است. مولان دختر یک پدر ساده است. راپونزل و السا و سفیدبرفی هر کدام به دلایلی از زندگی شاهانه در قصر محروم شده اند…


 


رد پای فمنیسم در والت دیزنی 

 


میان تمام این دختران تنها «بل» روایتی به شدت متفاوت دارد. بل، دختر مردی روشنفکر و مخترع است؛ دختری کتابخوان که ابدا اهمیتی به مرد لمپنی که تمام دخترکان دهکده برایش غش و ضعف می روند، نمی دهد و این اولین پیام داستان است. برای زنی که از بار علم و آگاهی زیادی بهره مند باشد، ثروت مردان ابدا نقطه قوت و امتیاز محسوب نمی شود. زنانی که دانش و آگاهی گسترده ای دارند می توانند با درایت و تدبیر بر هر نیرویی مسلط شوند. این دختر به راحتی از پس دیو بدترکیب و خشن و وحشی خوبی بر می آید که به ازای آزادی پدرش در چنگ او اسیر است. برخلاف تمام پسران جوان و معشوق های پرنسس های والت دیزنی که از ظاهر خوب و مقبولی برخوردارند، این یکی هیچ شباهتی به انسان ندارد؛ نه در رفتار، نه در خلق و خو. نماد بارز شکاف بین ظاهر و باطن. استحاله موجودی دیوگون به مردی زیبا که سابق بر طلسم، شاهزاده بامکنت و کمالاتی بوده است.


 


این انیمیشن در سال ۱۹۹۱ برای اولین بار به نمایش عمومی درآمد. دقیقا هنگام رواج موج دوم فمینیسم. زنان در آن دوره خواستار حقوقی ورای برداشته شدن موانع قانونی برابری جنسیتی بودند. حتی تلاش هایی در جهت تصویب متمم برابری حقوق زنان و مردان در قانون اساسی ایالات متحده کردند که شکست خورد. حال با این دیدِ جدید به انیمیشن دیو و دلبر نگاه کنید. دختری که نه آن قدر جنس دوم و دست و پا شکسته و محدود به پدرسالاری است که مجبور به ازدواج شود، نه آن قدر مردگونه رفتار می کند که بتواند با رفتارهای اغراق آمیز مردانه پدرش را از چنگ دیو نجات دهد یا مثلا دیو را هلاک کند تا راه آزادی خویش را باز کند؛ بلکه با صبر و مدارا و کاملا متکی به شگردهای ملاطفت آمیز زنانه سیرت نیکوی دیو بدهیبت را بیرون کشیده و زندگی را به او باز می گرداند. پاداش این صبوری و ممارست که کاملا از جنس زنانه است، بازگشت دیو به همان ظاهری زیبای پیشین خود است.


قبل تر از همه این ها یادآوری انیمیشن سفیدبرقی خالی از لطف نیست. دختری که با هفت مرد کوتوله زندگی می کند. آن قدر ساده لوح و زودباور است که با یک سیب مسموم می شود و برخاستن از خواب ناشی از آن طلسم، در گرو بوسه یک مرد است. حال مقایسه کنید دلبر را با سفیدبرفی. با تمام مطالبی که گفته شد سوگیری والت دیزنی در پرداخت باقی شخصیت های قهرمانانه دخترانش وامدار جو سیاسی و اجتماعی دوران تولید آن محصول است. آنچه به خوبی بارز است سوق دادن دختران امروزی به سوی دریافت حقوق مساوی با مردان و اتکا به نیروی خویش به صورت خودبسنده است. دخترانی که هیچ نقصانی نسبت به جنس مخالف ندارند و قادر به حل تمام فراز و فرودهای زندگی خویش هستند. دخترانی که می توانند هم دیو و هم دلبر زندگی خودشان باشند.





رد پای فمنیسم در والت دیزنی

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر