تیم فرهنگ و هنر پارس دان
۲۰ سال از قصه گوییهای «حسن فتحی» گذشت
علاوه بر این هر شب شبکهای فیلم مدار صفر درجه را بازپخش میکند. این سریال جذاب بعد از گذشت دوازده سال، هنوز هم دیدنی و پر مخاطب است. فتحی، لیسانس روانشناسی دارد و فوق لیسانس کارگردانی. خیلیها معتقدند روانشناسی به کمک او آمده و روی شناخت، شکلگیری شخصیتها و مخاطب تأثیر فراوان گذاشته است. فتحی از همان سالهای جوانی در مجلات سروش، تماشاخانه، دنیای تصویر و نمایش، درباره سینما و تئاتر مینوشت و از این حیث میشود او را یک نویسنده و پژوهشگر دانست که سالها وقت خود را صرف خواندن و نوشتن کرده است.
نتیجه تحقیقات این کارگردان نگارش چند مجموعه مستند درباره تاریخ هنر تئاتر جهان و سیر تحول هنر در ایران شد. این پیشینه باعث شد تا فتحی تجربیات خود را در دانشگاهها و کلاسهای آزاد در اختیار دانشجویان بگذارد.سال ۷۲فتحی وارد تلویزیون شد و نخستین سریال خود را با نام همسایهها ساخت. ده سال بعد هم نخستین فیلم سینمایی به نام ازدواج به سبک ایرانی را تجربه کرد.
۱۳۳۸- ۱۳۵۶ تولد تا تحصیل
۱۳۶۸- ۱۳۷۱ نویسندگی
دهه ۷۰ دوران طلایی تئاتر
بعضی از منتقدان ریشه موفقیت فتحی را در سریالسازی، در تئاتر میدانند. در کنار نقد نویسی، فتحی بازیگری در تئاتر را هم تجربه کرد و نخستین بار در نمایش چهار صندوق بیضایی بازی کرد که فردوس کاویانی آن را کارگردانی میکرد. سال ۶۴نخستین تله تئاتر را با نام گربه نره، برای تلویزیون ساخت.
۱۳۷۵ پهلوانان نمیمیرند ۳۷سالگی
این سریال ریشه در تئاتر داشت؛ از دکورهای ساخته شده تا بازیهای اغراق شده اما چیزی که آن را متمایز کرد دوبله بود. هیچ بازیگری با صدای خودش بازی نکرد و مدیریت دوبله را بهرام زند بر عهده داشت. بازیگرها هم اغلب از دنیای تئاتر آمده بودند و منش صحنه را جلوی دوربین اجرا کردند؛ از جمشید مشایخی و فخری خوروش گرفته تا هادی مرزبان، کتایون ریاحی و عبدالرضا اکبری… فتحی ۳۷ساله متن داستان را با کمک اعظم بروجردی نوشت و موفق شد داستانی کهن و غیرواقعی تاریخی را با ساختاری معمایی تلفیق کند. غیراز جذابیت دیالوگهای کوچه بازاری، نمایش تهران قدیم قجری، اتفاقات و حوادث داستان بود که آن را غیرقابل حدس و دیدنی میکرد.
در دورهای که پهلوانان صاحب نام مورد اعتماد و احترام مردم بودند، ناگهان پهلوان اول تهران به قتل میرسد و پشت بندش پهلوانان دیگری به طرز مرموزی کشته میشوند. هر بار یک عده مورد سوء ظن هستند، اما آنها هم از دایره اتهام خارج میشوند. کم کم فضای شهر به ترس و وحشت نزدیک میشود. این فضای ترس و دلهره همراه با سایههای تند و تیز، یادآور سینمای اکسپرسیونیستی آلمان بود. دست آخر قاتل کسی است که هیچکس حدس نمیزد! نکته جالب این سریال تیتراژی بود که با صدای اصفهانی روی آنتن رفت و مخاطب را تحتتأثیر قرار داد.
۱۳۷۹ شب دهم ۴۱سالگی
نوروز ۸۰که با ایام عزاداری محرم مصادف شد این سریال هر شب پخش شد و با مضمونی که داشت مخاطب زیادی پیدا کرد. میشود گفت، نخستین سریال موفقی بود که درباره تعزیه، نمایش آیینی ایرانی ساخته شد. قبل از شب دهم فتحی دو سریال «فردا دیر است» و« روشنتر از خاموشی» را ساخت که با استقبال مردم روبهرو نشد، اما شب دهم در کنار بازیها و دیالوگهای عهد قجری، دکور جذاب و واقعی داشت که در حسینیه امینیهای قزوین فیلمبرداری شده بود و بر واقعی بودن داستان دامن میزد.بدون شک شب دهم یکی از بهترین سریالهای مناسبتی است. هنرمندی فتحی ۴۱ساله در آنجا خودش را نشان داد که توانست داستانی عاشقانه را با مضمون عزاداری تلفیق کرده و عشق زمینی را به عشق آسمانی تبدیل کند.
در دوره رضاخان، حیدر خوش مرام (حسینیاری) جوانی لوطی مسلک و جاهل عاشق شاهزاده خانم قجری به نام فخر الزمان (کتایون ریاحی) میشود. فخر الزمان، تنها شرط قبول ازدواج را برگزاری ۱۰مجلس تعزیه در ملاعام اعلام میکند آن هم در روزهایی که هرگونه برپایی مجالس تعزیه، قدغن است و با برخورد شدیدی روبهرو میشود. پذیرفتن این شرط توسط حیدر، فضا را به سرعت عوض میکند. قصه عاشقانه حیدر– فخرالزمان دو بعد دیگر مییابد. رابطه عاشقانه دیگری بین یاور (پرویز فلاحی پور) و رفعت (اکرم محمدی) شکل میگیرد.
این رابطهها که بین دختران پولدار و پسران لوطی مسلک بازار رخ میدهد به سرعت دگرگون میشوند. فخرالزمان به مرور که شرایط برای برگزاری مجالس پایانی تعزیه سختتر میشود از حیدر میخواهد که دست از برگزاری مجالس تعزیه بردارد.
۱۳۸۴ مدار صفر درجه ۴۶سالگی
ساخت این سریال، تجربه خطرناکی مثل راه رفتن روی لبه تیغ بود. شاید اگر هر کس دیگری غیراز فتحی ۴۶ساله آن را میساخت موفق نمیشد. فیلمسازان دیگری قبل از این سراغ سوژه صهیونیسم و هولوکاست رفته بودند، اما نتیجه جالب توجه و به دور از قضاوتی حاصل نشده بود. این سریال این قدر واقعی بهنظر میرسید که اسرائیل به آن واکنش نشان داد. فتحی این بار هم خیلی زیرکانه توانست یک موضوع سیاسی را با عشق و عاشقی مخلوط کند. تنوع بازیگران پیر و جوان و خارجی و ایرانی هم در موفقیت و جذابیت اثر بیتأثیر نبودی.
داستان آن قدر کشش داشت تا لزوم لوکیشنهایی مثل پاریس، شیراز و شهرک سینمایی را توجیه کند. جوانی ایرانی به نام حبیب پارسا برای خواندن فلسفه راهی پاریس شده و در آنجا عاشق یک دختر فرانسوی یهودی به نام سارا استروک میشود. این داستان عاشقانه مصادف میشود با جنگ جهانی دوم و حضور متفقین و اشغال ایران. اما وجه معمایی داستان که جزءلاینفک کارهای فتحی است متوجه کیفی از اسناد است که دایی سارا قبل از مرگش به حبیب میدهد. این کیف که حاوی اسنادی درباره تشکیل پنهانی اسرائیل است، آن قدر دست بهدست میشود تا به مادر حبیب میرسد.
حبیب با اینکه سارا و مادرش را نجات میدهد، خودش توسط عموی سارا به زندان میافتد و از سارا دور میشود. تا اینکه بعد از جریان انقلاب اسلامی همدیگر را در شیراز ملاقات میکنند. با اینکه بازیگرها همزبان نبودند و نیاز به دوبله بود، با این حال بازیها پر از احساس و واقعی هستند و مخاطب را تحتتأثیر قرار میدهند.ضمن اینکه از لحن پر احساس مینو غزنوی که روی صدای سارا صحبت میکرد، نباید غافل شد، اما تیتراژ سریال مثل همیشه غافلگیرکننده بود. صدای علیرضا قربانی وقتی تصنیف»وقتی گریبان عدمبا دست خلقت میدرید»شادروان افشین یداللهی را میخواند هنوز زمزمه لبهاست.
۱۳۸۶ میوه ممنوعه ۴۸سالگی
این بار فتحی سراغ عشق ممنوعه رفت. گویا با بالا رفتن سن متوجه عشقهای پنهانی و ممنوع هم شده بود. نقطه قوت این سریال خانوادگی- اجتماعی، دیالوگهای عمیق و سنگینی بود که فتحی آنها را با کمک علیرضا کاظمیپور و علیرضا نادری نوشت. بیشتر از همه سنگینی دیالوگها بر دوش امیر جعفری بود که مجبور بود تمام آنها را از حفظ بگوید. این سریال ۳۰قسمتی کهماه رمضان روی آنتن شبکه دو رفت، برداشت آزادی بود از داستان شیخ صنعان و دختر ترسا. حاج یونس فتوحی(علی نصیریان)، از تجار قدیم تهران است که عاشق دختر یکی از بدهکارانش، هستی (هانیه توسلی) میشود.
۱۳۹۴ شهرزاد ۵۶سالگی
فتحی بعد از میوه ممنوعه، فتحی سه سریال «اشکها و لبخندها»، «در مسیر زاینده رود» و« زمانه »را ساخت، اما هیچ کدام موفقیت کارهای قبلی را بهدست نیاوردند. فتحی بعد از این سه سریال وارد فاز جدیدی شد و تصمیم گرفت برای شبکه نمایش خانگی سریال بسازد. او شهرزاد را با جمعی از بازیگران سرشناس تئاتر و سینما ساخت که یکی از پراقبالترین سریالهای شبکه نمایش خانگی لقب گرفت. موفقیت فصل اول سریال، پایهای شد برای فصل دوم آنکه این روزها وارد شبکه نمایش خانگی شده است. فصل دوم هم که مثل فصل اول، ۲۸قسمت است تا نیمه راه پیش رفته ولی فعلا مثل فصل اول، کشش ندارد. مهمترین عامل موفقیت داستان عاشقانه شهرزاد، متن قوی با دیالوگهای حساب شده بود که خود فتحی به کمک نغمه ثمینی آنها را نوشت.
یکی دیگر از عوامل جذابیت سریال شهرزاد، سیر آن در تاریخ دهه ۳۰تهران بود. حضور شخصیتی به نام بزرگ آقا با بازی علی نصیریان نقطه قوت این سریال بود که روی بازی دیگر نقشها ازجمله جوانترهایی مثل ترانه علیدوستی، شهاب حسینی و پرینازایزدیار بیتأثیر نبود. جزئیات نقش پردازیهای سریال باعث شد تا نقشهایی مثل حشمت با بازی ابوالفضل عرب پور بیشتر دیده شوند.
این قدر منتقدان از بازی بینظیر نصیریان نوشتند که در همان دوره لقب عالیجناب گرفت. علتی که باعث شد فصل دوم از رونق بیفتد، عدمحضور نصیریان در داستان بود. جای خالی نصیریان را حتی حضوررؤیا نونهالی در نقش عمه بلقیس، نتوانست پر کند، اما روایت عشق سه نفره به جذابیت بازیها دامن زد، داستان را زیباتر کرد و تا فصل دوم هم ادامه پیدا کرد. تغییر فرمت و جنس تصویر، چهره پردازی و فاصله زمانی بین دو فصل ازجمله عواملی هستند که باعث کم رونق شدن فصل دوم شدند. با این همه فتحی به هر ترفندی دست میزند تا سریال به دوران اوج خود برگردد.
سینمای فتحی نه چندان پر و پیمان
هرچقدر فتحی در داستان پردازی و سریالسازی موفق است در سینما چندان موفق نیست. سینمای فتحی آنطور که باید نتوانست حرفش را بزند و بر دل مخاطب بنشیند. انگار که فتحی عادت کرده در مدت زمان طولانی تری حرفش را بگوید و زمان ۹۰دقیقه برای او زمان کوتاهی است. در مقایسه با ۱۲سریالی که ساخت، تنها ۴بار به سمت ساخت فیلم رفت و فیلم های« ازدواج به سبک ایرانی«، «پستچی سه بار در نمیزند»، « کیفر» و «یک روز دیگر» را کارگردانی کرد. «پستچی سه بار در نمیزند» بهنظر فیلم پرمایه تری بود که آن هم اگر از ته مایههای تئاتری استفاده نمیکرد، حرفی برای گفتن نداشت. از سوی دیگر؛ سهم سینما در کارنامه فتحی در یازده جایزهای که گرفته صفر است و همه آنها را برای سریال هایش گرفته.
۲۰ سال از قصه گوییهای «حسن فتحی» گذشت
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر