۱۳۹۶ مرداد ۹, دوشنبه

گفت‌وگو با «شانون لی»؛ تنها بازمانده‌ی «بروس لی» بزرگ



تیم فرهنگ و هنر پارس دان

گفت‌وگو با «شانون لی»؛ تنها بازمانده‌ی «بروس لی» بزرگ



هفته نامه چلچراغ – حامد وحیدی: او نمونه‌ای ناب از یک ابوالمشاغل است. تنها بازمانده بروس‌لی بزرگ برای آن‌که زنی پرکار و موفق لقب بگیرد، همه ابزارها را دارد: بازیگر و تهیه‌کننده سینما و تلویزیون، مستندساز، بازرگان، شاعر، دانش‌آموخته صدابرداری، استاد جیت‌کان‌دو، ووشو و تکواندو، مالک موزه بروس‌لی در سیاتل ایالات متحده آمریکا، رئیس بنیاد بروس‌لی، مسئول گروه رسانه‌ای راه بروس‌لی و مادر تنها نوه بروس‌لی. او در ۴۸ سالگی بیش از هر زمان دیگر سنگینی باری سترگ را بر دوش می‌کشد.

 


قرن پرشتاب بیست‌ویکم در حال گذار است و او باید میراث‌دار محبوب‌ترین بازیگر فیلم‌های رزمی در تمام دوران باشد. ۴۴ سال پس از مرگ بروس‌لی حاشیه‌های کاذب پیرامون مرگ او نیز فروکش کرده و او باید حافظ و راوی نامی باشد که هنوز بسیاری از بزرگان پشت سر او قرار دارند. گفت‌وگو با شانون لی دختر بروس‌لی، به کمک یک واسطه و با مهربانی او مقدور شد.


 


شانون معتقد است: «زندگی و میراث پدرش ارزش بازخوانی و دیده شدن توسط همه مردم جهان را دارد؛ چراکه فلسفه او بسیار الهام‌بخش و دارای ارزش معنوی بسیار است.» شاید به همین خاطر است که در کنار صد‌ها مصاحبه‌ای که احتمالا در این سال‌ها انجام داده، این‌بار ما را بار دیگر در مقابل بروس‌لی می‌نشاند و خاطرات خاک‌خورده‌مان از او را اندکی کنار می‌زند.


 


 بروس‌لی از افلاطون بهتر بود

هانتر تامپسون، روزنامه‌نگار سرشناس آمریکایی، اظهارنظر معروفی دارد که: «محمدعلی کلی با تمام ورزشکاران طول تاریخ یک تفاوت اساسی داشت؛ او همان قهرمان تسخیرناپذیری بود که همه ما دوست داشتیم در طول زندگی‌مان ببینیم.» به نظر شما چنین توصیفی را با توجه به انقلابی که پدر شما در هنرهای رزمی و صنعت فیلم‌سازی برپا کرد، می‌توان در مورد او نیز به کار برد؟


قطعا؛ اما دوست دارم من هم در مورد پدرم این جمله را بگویم:‌ «درخشان‌ترین کاری که او انجام داد، بروس‌لی بودن بود؛ کاری که هیچ‌کس قادر به انجام دادنش نبود.» او شبیه هیچ‌کس نبود. بروس‌لی بسیار منحصربه‌فرد و تکامل‌یافته بود. از لحاظ جسمی، ذهنی و روحی بسیار جلوتر از زمان خود بود و درنهایت نیز انقلابی در هنرها و فیلم‌های رزمی به وجود آورد که تاکنون در تسخیر اوست.


درواقع یک جور دست‌نیافتنی‌ شده است.


دقیقا. در همان زمان هم نمی‌توانستیم به او برسیم، چون هیچ‌کس نمی‌توانست شبیه او باشد. گاهی وقتی در مورد فیلم‌های او فکر می‌کنید، حتی نمی‌توانید نام کاراکتری را که او بازی کرده، به یاد بیاورید؛ چون آن فیلم‌ها فقط فیلم‌های بروس‌لی است.


مدافعان بروس‌لی او را پدر معنوی تمام هنرهای رزمی می‌دانند، اما در مقابل خیلی‌ها هم این را ادعایی بیش نمی‌دانند. نظر شما چیست؟


به نظرم قطعا می‌توان چنین چیزی را ادعا کرد. درواقع نگرش او به شکستن عادت‌های زاید و تاکید بر مسخ نشدن در یک هنر و اعتقادش به سیال بودن یک رزمی‌کار، نگرشی است که او همیشه با آن‌ها معرفی می‌شود. مثلا «جیت‌کان‌دو» را ببینید. هرچند لزوما نمی‌توان آن را یک هنر رزمی ترکیبی دانست، اما درواقع نگرش و اعتقادات رزمی پدرم را به‌وضوح می‌توان در آن دید.


۴۴ سال پس از درگذشت بروس‌لی آیا هم‌چنان ردی از تاثیر او بر سینمای رزمی جهان باقی مانده است؟



چراکه نه. بی‌تردید مانده. من تاثیر او را نه فقط در سینما، بلکه در چیزهای زیاد دیگری نیز می‌بینم. مثلا در موسیقی، پذیرش بازیگران آسیایی در غرب و حتی رقص. او به علاقه‌مندان ژانر رزمی کمک کرد تا فیلم‌هایی با صحنه‌های مبارزه واقعی بسازند. اگرچه فیلم‌های رزمی بسیاری در آسیا ساخته می‌شود، اما او کمک کرد تا فیلم‌ها کیفیتی خارق‌العاده‌تر پیدا کنند. شاید کمتر هنرمندی به اندازه او چنین تاثیر بزرگ و عمیقی در سینمای رزمی جهان برجای گذاشته باشد.


این‌طور که شما از بروس‌لی صحبت می‌کنید، این شائبه به وجود می‌آید که هیچ‌کس در دنیا بهتر از بروس‌لی نبوده و نخواهد بود. واقعا در تمام سال‌های بعد از درگذشت او به هیچ شخصی که بتواند به شمایل هنری و ورزشی پدر شما نزدیک شود، برنخوردید؟


خب راستش این‌طوری‌ها هم نیست. قطعا‌ چیزهایی در رزمی‌کاران مختلف وجود دارد که مرا به یاد پدرم بیندازد. حسی که باعث شود پس از تماشای توانمندی‌ها و مبارزاتشان مثل یک طرفدار ساده مشتاق دیدار دوباره‌شان شوم. بااین‌حال باید اعتراف کنم در درجه اول با شما موافقم و فکر نمی‌کنم کسی وجود داشته باشد که با دیدنش بگویم: «اوه خدای من! او دقیقا شبیه پدر من است.» اما در عین حال افراد زیادی وجود دارند که پدرم را به یاد من می‌آورند.


 


مثلا فکر می‌کنم مانی پاکیائو که یک بوکسور حرفه‌ای اهل فیلیپین است، به‌خاطر قدرت و استقامتی که در جیت کان دو دارد، از زوایای زیادی به پدرم شبیه است. یا جورج سنت پیر که یک ورزشکار اهل کانادا است، از آن جهت که جدای از یادگیری و تکامل در رشته ورزشی‌اش، رویکردی فلسفی و فنی به حرفه و هنر خود دارد. یا جاناتان دوایت که یک ورزشکار هنرهای رزمی ترکیبی اهل آمریکا و قهرمان سنگین‌وزن یو.اف.سی است. درواقع اگر نخواهم بگویم همانند پدرم هستند، اما به‌طور قطع سایه‌ای از بروس‌لی در آن‌ها حضور دارد.


 


گفت و گو با «شانون لی»؛ تنها بازمانده‌ی «بروس لی» بزرگ 

 


دیدگاه‌های فلسفی خاصی در فیلم‌ها، نوشته‌ها و آموزه‌های بروس‌لی به چشم ‌می‌خورد. بالاخره او دانش‌آموخته فلسفه هم بود.


بسیاری از نوشته‌های فلسفی او از ذهن من پاک شده است، اما با این وجود بسیاری از آموزه‌های او که به نوعی تعلیمات رزمی و مبارزاتی بود، بر تمام ابعاد زندگی من تاثیر گذاشته است. خوبی فلسفه این است که بر جان می‌نشیند و بر جسم اثر می‌گذارد. شاید زمانی که مردم کلمه فلسفه را می‌شنوند، به یاد افلاطون و اطرافیانش می‌افتند که در مورد زندگی و چگونگی آن اظهار فضل ‌کرده، اما واقعا یک فیلسوف فعال نباید فقط در مورد چنین مسائلی صحبت کند، بلکه باید آن‌ها را در عمل نیز نشان دهد. به همین جهت فکر می‌کنم پدر من از این لحاظ بر افلاطون برتری دارد.


 
جالب است. کدام‌یک از نقل قول‌های او برایتان جالب یا به قول ما ایرانی‌ها آویزه گوشتان بوده؟


بسیاری از چیزهایی که پدرم گفته، در مراحل مختلف زندگی و موقعیت‌های متفاوت برای من الهام‌بخش بوده است. مثلا یکی از مهم‌ترین گفته‌های او اهمیت «بیان صادقانه» است. او معتقد بود: «باید به خودتان ایمان داشته باشید، خودتان باشید و در مسیر خودتان حرکت کنید.» یا نقل قول دیگری از او که می‌گوید: «موفقیت یعنی انجام یک کار با خلوص نیت و صادقانه. زمانی موفق می‌شوید که کارها را به بهترین شکلی که در توانتان است، انجام دهید.» یا «تنها در کاری پافشاری کنید که می‌توانید بدون محدود کردن خود به بهترین شکل آن را انجام دهید.» بسیاری از اوقات ما به دنبال راهی بیرون از خودمان هستیم که درواقع در درون خودمان است. پدر معتقد بود ما هرآن‌چه را که احتیاج داریم، درون خود داریم؛ فقط باید آن را کشف کنیم.


شاید برای خواننده‌های هفته‌نامه چلچراغ جالب باشد اگر کمی برایمان از حقایق کمتر گفته‌شده‌ رفتار بروس‌لی در زندگی‌ واقعی‌اش بگویید.


گفتنی‌های جالب در مورد او خیلی زیاد است، اما سعی می‌کنم آن‌هایی را که الان در یادم است، بگویم. در طول سال‌های بعد از او چیزهای جالبی در موردش فهمیده‌ام. مثل این‌که او «ریشه جو» خوراکی مورد علاقه‌اش بود، یا این‌که در حال تمرین و خواندن یک کتاب، مسابقات بوکس را تماشا می‌کرد. واقعیت آن است آن‌چه شما از پشت دوربین از او می‌دیدید، بسیار شبیه زندگی واقعی‌اش بود. بروس‌لی درحقیقت بسیار احساساتی، مهربان و جذاب بود و انرژی بی‌حد و ‌اندازه‌ای داشت.


 


شیفته خندیدن و گذراندن وقت با دوستان و خانواده‌اش بود. عاشق این بود که برای مردم نقش طنازانه بازی کند. بعضی‌ها می‌گویند او تنها یک بازیگر بود و نه یک رزمی‌کارِ استثنایی. در مقابل برخی دیگر معتقدند که او یک رزمی‌کار زبده بود. در این میان چند فیلم نیز ساخت. اما خیلی‌ها نمی‌دانند که او یک فیلسوف بزرگ، نویسنده، تهیه‌کننده، شاعر و نقاشی متبحر نیز بود.


بعد از سرنوشت تراژیک پدر و برادرتان، همه نگاه‌ها به سمت شماست. کمی ترسناک به نظر می‌رسد! واقعا دختر بروس‌لی بودن چه مزایا و معایبی برای شما داشته؟


چقدر بامزه گفتید! نمی‌دانم به‌خاطر چیست؛ به‌خاطر محیطی که در آن بزرگ شده‌ام یا به‌خاطر ژنتیک یا حتی به‌خاطر شخصیت ذاتی خودم، اما با این‌که به زن بودنم می‌بالم، اما هیچ‌وقت به خودم فقط به‌عنوان یک زن نگاه نمی‌کنم. مطمئنا بسیاری از مردم جهان از من به‌عنوان دختر بروس‌لی انتظارات و توقعاتی دارند، اما امروز که کمی سنم بالاتر رفته، فهمیده‌ام که من برای درک انتظارات دیگران به وجود نیامده‌ام. این بدین معنا نیست که هرگز کاری را برای دیگران انجام نداده‌ام، اما لحظات گذرا هستند و نباید خود حقیقی‌ام را نیز نادیده بگیرم.


این یعنی خیلی اصراری به ادامه دادن راه پدرتان ندارید؟


نمی‌دانم چرا، اما بعد از مرگ پدر، من و برادرم هر دو تمایل داشتیم که از هنرهای رزمی دور باشیم. وقتی از هنگ کنگ رفتیم و در کالیفرنیا مستقر شدیم، دوست داشتیم احساس کنیم بچه‌های معمولی هستیم. با این‌که بسیار بازیگوش و فعال بودیم و انواع و اقسام ورزش‌ها و فعالیت‌ها را انجام می‌دادیم، اما خیلی سمت هنرهای رزمی نمی‌رفتیم. براندون (برادرم) در سن ۱۷ یا ۱۸ سالگی بود که شروع به تمرینات و آموختن جیت‌کان‌دو و موی‌تای (بوکس تایلندی) از یکی از شاگردان پدر کرد و بعد وارد عالم سینما شد. اما من تا ۲۰ سالگی حتی به سمت هنرهای رزمی نیز نرفتم.


 


 بروس‌لی از افلاطون بهتر بود

برای دختر بروس‌لی این دوری خیلی طولانی و انتقادبرانگیز نبود؟ بالاخره همه دوست داشتند دختر او را در کسوتی نزدیک به او ببینند.


نمی‌دانم، اما درنهایت مثل برادرم با جیت‌کان‌دو شروع کردم. به نظرم انجام این ورزش برای من و برادرم شبیه چیزی بود که حس می‌کردیم واقعا نیاز داریم، انجامش بدهیم. درواقع این ورزش بخشی از میراث پدرم بود و راهی دیگر برای شناخت او. به همین علت مطالعه هنر او و درک چیزی که او بود، برایم بسیار پرشور و هیجان‌انگیز بود. این کار فرصتی به من داد تا با شاگردان و دوستانش صحبت کنم. بعدها کمی کیک‌بوکسینگ، ووشو و تکواندو نیز کار کردم. اما متاسفانه چند سال است که دیگر ورزش نمی‌کنم و مشغول تربیت دختر و کارهایم هستم.


باز هم یک دوری دیگر؟


(خنده) بله، اما فکر می‌کنم باید دوباره ورزش را شروع کنم، چون بسیار سرگرم‌کننده است.


عبارتی در ایران است که وقتی شخصی در زمانی اندک و نامناسب به دنبال چیزی نه‌چندان ضروری و بدون موضوعیت است، به او می‌گویند: دنبال قاتل بروس‌لی می‌گردی؟


(خنده) واقعا؟ بسیار جالب و عجیب است. اما چرا؟!


باور می‌کنید خودم هم نمی‌دانم! با این همه مثل بسیاری نقاط دیگر جهان در ایران هم بروس‌لی هواخواهان پرشماری دارد. بروس‌لی این‌جا هنوز نامی قابل احترام و فراموش‌نشدنی است.


این باعث افتخار من است. از شما سپاس‌گزارم و واقعا از مردم ایران و علاقه‌شان به بروس‌لی قدردانی می‌کنم.





گفت‌وگو با «شانون لی»؛ تنها بازمانده‌ی «بروس لی» بزرگ

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر