۱۳۹۶ شهریور ۱۰, جمعه

جنجال بر سر آثار حنانه

گروه خبری پارس دان

جنجال بر سر آثار حنانه



روزنامه وقایع اتفاقیه – طاهره ریاحی: نزدیک ۳۰ سال از درگذشت مرتضی حنانه، آهنگساز برجسته ایرانی می‌گذرد. یکی از پرکارترین و خوش‌ذوق‌ترین موسیقیدانان ایرانی که مرگ زودهنگامش براثر سرطان، مانع از آن شد که در زمان حیاتش، دست‌کم بخشی از آثارش اعم از نت و پارتیتور تا یادداشت‌هایش درباره موسیقی ایرانی منتشر شود.


 


حالا سال‌هاست که اثر تازه‌ای از او منتشر نشده است و برخی موسیقیدانان هم نسبت به وقفه طولانی در انتشار آثار او ابراز نگرانی می‌کنند. علی برلیانی، شاگرد پیشین استاد حنانه، صاحب امتیاز آثار وی است و سال‌هاست اثر تازه‌ای از حنانه منتشر نکرده است. او نبود سرمایه مالی کافی را یکی از دلایل این وقفه عنوان می‌کند اما از‌سوی‌دیگر، امیرعلی حنانه، پسر مرتضی حنانه، عدم انتشار آثار پدرش را ناشی از غرض‌ورزی مدیر انتشارات چنگ می‌داند. با فرزند حنانه درباره این درگیری‌ها گفت‌وگو کرده‌ایم:

مرتضی حنانه یکی از پرکارترین آهنگسازان پیش از انقلاب بود، چرا آثار چندانی پس از انقلاب از او منتشر نشده است؟


 


پدرم در سال‌های بعد از انقلاب و تا زمان فوتشان در سال ۶۸ هم موسیقیدان فعالی بودند. متأسفانه آثار ایشان در دست انتشارات چنگ است و آقای علی برلیانی، مدیر این نشر هم نمی‌خواهند این آثار را منتشر کنند.


 


چرا؟


 


ایشان متأسفانه دستخطی از پدرم دارند و برهمان اساس، خودشان را مالک آثار پدرم می‌دانند و نت‌ها و کتاب‌ها را منتشر نمی‌‌کنند. خاطرم هست که مهر یا آبان سال ۵۸ بود. یک روز بارانی بود و من تقریبا هشت ساله بودم. پدرم همراه یک آقای جوانی شاید ۱۹، ۲۰ ساله به خانه آمد؛ آقای برلیانی که از شاگردان پدرم در هنرستان و دستیار و نت‌نویس او بود، درواقع به کارهای مربوط به موسیقی فیلم‌های پدرم و قراردادهای نوازندگان و… رسیدگی می‌کردند. ولی من هرگز ندیدم که مرتضی حنانه به او آهنگسازی یاد بدهد، نه‌تنها او، که پدرم هیچ شاگردی در آهنگسازی نداشتند.


 


مهر سال ۶۸ که پدرم فوت شدند، من تقریبا ۱۷ ساله بودم. پدرم در بیمارستان بستری بودند اما من را راه نمی‌دادند که به ملاقاتشان بروم و با بهانه‌های واهی مانع می‌شدند پدرم را ببینم. خلاصه با پسر عمه‌ام از پله‌های اضطراری رفتیم و در آنجا پدرم با اشاره به من فهماند که خبرهایی است. آقای محمدرضا درویشی که خودشان موزیسین هستند، بعد از نوشته بنده با عنوان «دترمینیسم متضاد مرتضی حنانه» و بعد از ۲۷ سال از آن زمان به من زنگ زدند و گفتند که در آن روزهای آخر، من و آقای برلیانی یک شب درمیان پیش پدرت می‌ماندیم. گفتند در همان شب‌های آخر، برلیانی را دیده‌اند که با کاغذی امضا شده از اتاق پدرم بیرون آمده و پدرم در حالت نیمه‌کما امضایی داده که همه آثارش متعلق به آقای برلیانی است؛ البته آقای درویشی، در نوشته‌های دیگری هم به این موضوع اشاره کرده و ابراز نگرانی کرده بودند که آن‌قدر ماجرای عدم انتشار حنانه طولانی شده که ممکن است آثار به نام افرادی دیگر منتشر شود.


 


شما فکر کنید که آیا دستخطی که در حالتی شبیه کما از کسی گرفته شده باشد، چه ارزشی دارد و اصلا قانونی است؟ من همان موقع به آقای درویشی گفتم چرا آخر این‌قدر دیر به من گفتید؟ ایشان به من گفتند، به من گفته شده بود که شما سخت معتاد هستید. آقای برلیانی هرجا نشسته بود، گفته بود که پسر حنانه به علت اعتیاد، آثار پدرش را مفت می‌فروشد؛ خیلی‌های دیگر هم به من گفته بودند که او پشت سرت این حرف‌ها را می‌زند.


 


در سال ۹۰ هم قراردادی با ایشان نوشتید؟


 


من بیمار بودم و به پول نیاز داشتم و بر‌اساس اعتماد کامل در مقابل ۲۰ میلیون تومان و بدون قرارداد رسمی دوطرفه، حق نشر آثار پدرم را به او واگذار کردم ولی او از این دستخط امضا گرفت که من و وراث دیگر با رضایت خودمان، قراردادی که ندیده‌ایم را قبول داریم.


 


چرا آن زمان چنین ضمانتی به ایشان دادید؟


 


این ضمانت نیست بلکه این ثابت می‌کند او با دستخطی که از پدرم داشته، نمی‌توانسته آثار را داشته باشد و با فریبکاری، آثار را از من گرفته‌اند؛ ضمن آنکه قرارداد رسمی هم نبود. اینکه قراردادی در یک دفتر اسناد ثبت شده باشد یا مثلا حتی روی سربرگ انتشارات چنگ باشد یا امضای هردو طرف زیر قرارداد باشد، آن را رسمی می‌کند. من فکر می‌کنم آقای برلیانی می‌دانسته که دارد چه‌کار می‌کند. اگر این سند رسمی می‌شد، او باید مبلغ زیادی را برای مالیات پرداخت کند. اگر کارشناسی، برآورد مالی درباره اسناد و آثاری که از پدرم در دست اوست انجام دهد، دو، سه میلیارد ارزش مالی آنها می‌شود؛ بنابراین اگر او می‌خواست این سند را رسمی کند، باید چندین میلیون مالیات به دولت پرداخت می‌کرد.


 



جنجال بر سر آثار حنانه

 


فقط نت و دست‌نوشته‌های پدرتان پیش آقای برلیانی است؟


 


یک‌سری آثار شخصی پدرم ازجمله صندوق وسایل شخصی ایشان، مبل‌ها، تعدادی زنگ‌های قدیمی، سازهای ضربی، مدارک تحصیلی و اسباب و اثاثیه منزلشان نیز به رسم امانت در اختیار آقای برلیانی است که اصلا هیچ ربطی به موضوع قرارداد یا دستخط ندارند.


 


هیچ‌وقت سعی کردید که مشکل را از طریق گفت‌وگو حل کنید یا آثار را خودتان منتشر کنید؟


 


بله، بارها صحبت کردیم اما به نتیجه‌ای نرسید. آخرین‌بار همراه با خانواده به باغ ایشان رفتم که برخورد بسیار زننده‌ای کردند و دیگر ایشان را ندیدم. چند بار هم تماس گرفتند اما نخواستم ایشان را ببینم. پیش از این، یک‌بار در سال ۸۰ می‌خواستم بخشی از آثار پدرم را با انتشارات دانشکده هنر که در همانجا تدریس می‌کردم، منتشر کنم اما چند روز بعد ایشان با من تماس گرفت و با گریه و زاری از من خواست که این آثار را چاپ نکنم و فعلا دست نگه دارم.


 


یا وقتی می‌خواستم آثاری را با ماهور منتشر کنم، فردایش یک‌دفعه زنگ زدند که چرا این کار را کردی، صبر می‌کردی که من آثار را بیرون می‌دادم. من برای انتشار این آثار، پیش ناشران مختلفی رفتم، اولش با آغوش باز استقبال می‌کردند اما بعدش با من تماس می‌گرفتند و با بهانه‌های واهی می‌گفتند، این اثر فلاش اشکال فنی را دارد و نمی‌شود منتشرش کرد. معلوم است که کسی آنها را منصرف کرده.


 


اگر دست‌نوشته‌هایی که انتشارات چنگ از شما و پدرتان دارد، معتبر است، چرا ناشران در همان تماس به شما نمی‌گفتند که مثلا صاحب امتیاز آقای برلیانی است و آنها نمی‌توانند آثاری که دست شماست را منتشرش کنند؟


 


بله، واقعا نمی‌دانم چرا این را نمی‌گفتند. فکر می‌کنم، آقای برلیانی متوجه می‌شدند و چون سند رسمی ندارند، آنها را قانع می‌کردند که آثار پدرم را منتشر نکنند و دست نگه دارند.


 


چرا شکایت نمی‌کنید؟


 


شکایت‌کردن در ایران، آن هم برای کارهای هنری وقت‌کشی است. باید سال‌ها در صف دادگستری بود یا با وکیل‌ها به‌صورت دائمی وقت بگذاری و پول بدهی که حرف‌های شما را هم نمی‌فهمند. شکایت عملا راه پردردسری است که روح هنرمند را می‌ساید. پس این راه من نیست و عجله‌ای ندارم. در نهایت حق به حقدار می‌رسد. اگر صنف موسیقی وجود داشت، می‌شد که شکایتی مطرح کرد اما این صنف از صنف‌ پنیرفروشان هم ضعیف‌تر است. ضمن آنکه من مسائل شخصی‌تری هم دارم که باید جواب آنها را از خود آقای برلیانی بگیرم.


 


آقای برلیانی از منتشر نکردن این آثار چه سودی می‌برند؟


 


باید از خودشان پرسید که چرا این آثار را منتشر نمی‌کنند. اما من فکر می‌کنم اولا ایشان دیگر پولی ندارد که بخواهد روی این کارها سرمایه‌گذاری کند، هرچند طی این سال‌ها کارهای کم‌ارزش زیادی را منتشر کرده‌اند. در تمام این سال‌ها فقط دو کار از پدرم منتشر کرده‌اند که آن هم بدون قراردادی با ما بوده. الان بیشتر از ۲۰ سال است که در پشت جلدهایش وعده چاپ آثار مرتضی حنانه را می‌دهد که هرگز اقدام به این کار نکرده و این خودش یک تخلف آشکار است. متأسفانه آقای برلیانی بسیار منفعت‌طلبند و آسیب‌های بزرگی به من زده‌اند که از چاپ و انتشار فراتر می‌رود. من امیدوارم که ان‌شاءالله حق به حق‌دار برسد و آثار حنانه هم پس از شکست آن دترمینیسمی که خود حنانه به آن معتقد بود، منتشر شود. در‌ این‌راستا فکر می‌کنم ارشاد باید موضوع را پیگیری کند ولی آنها هم مشکلات زیادی دارند.



گروه خبری پارس دان



جنجال بر سر آثار حنانه

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر