۱۳۹۶ شهریور ۹, پنجشنبه

بحران کره‌ شمالی، زنگ تنفس ایران‌ ستیزی است

گروه خبری پارس دان

بحران کره‌ شمالی، زنگ تنفس ایران‌ ستیزی است



فریدون مجلسی . تحلیلگر روابط بین‌ الملل در روزنامه شرق نوشت: بحرانی که در کره‌شمالی پیش آمده، زنگ تنفسی در ایران‌ستیزی ترامپ و یارانش پدید آورده است.


 


این وقفه به دنبال آن‌همه تبلیغ و تهدید و تدارک ترامپ و یارانش، نتانیاهو را نیز نگران کرده و به تکرار سفرهای تبلیغاتی خارجی واداشته تا هم توجه محافل داخلی کشورش را از پرونده اختلاس و رشوه‌خواری خودش که به آستانه محکومیت رسیده، منحرف کند و هم اجازه ندهد آن‌همه زحمات ایران‌هراسانه‌اش بی‌حاصل بماند. سوریه از ارتش و امنیتی قوی و طولانی برخوردار بود. جنگ داخلی و فروپاشی انسجام پیشین که آن کشور را به جولانگاه هواپیماهای اسرائیلی بدل کرده است، دارد بار دیگر به آرامشی نسبی همراه با کسب تجربه بسیار باز‌می‌گردد.


 


اکنون نتانیاهو با اشاره به نقش حزب‌الله در شکست داعش در جنگ داخلی سوریه و همچنین نقش فعال ایران در آن کشور و نزد حماس در غزه، به‌ویژه در شرایطی که حماس به طور علنی بازگشت به سوی ایران و تجهیز خود برای آمادگی جنگی را اعلام کرده، با ابراز نگرانی به این شعار توسل جسته است که «اجازه نخواهد داد کشورش در محاصره ایران قرار گیرد». در همین شرایط آقای بنین، مشاور ضدایرانی ترامپ، استعفا داده و جان بولتون (نماینده آمریکا در سازمان ملل در دوران جورج بوش پسر) که به نوبه خود از محافظه‌کاران نژادپرست و ضدایرانی است…


… به قول خودش افشاگری کرده و گفته است که با بنین در انجام طرحی برای برهم‌زدن برجام مشارکت داشته؛ زیرا برجام را که به تصویب کنگره آمریکا نرسیده، قرارداد رسمی نمی‌دانند. البته او در جایگاهی نیست که درک و صلاحیت تئوریک برای این‌گونه تحلیل‌ها داشته باشد و گویی فراموش کرده است که آن توافق در قالب قطع‌نامه شورای امنیت تثبیت شده است و آمریکا فقط به ضرب همان خصومت متقابل با ایران می‌تواند ایجاد مزاحمت کند.


 


مزاحمتی که به دلیل وزن اقتصادی و نفوذ آمریکا می‌تواند بانک‌ها و شرکت‌های اروپایی را نیز از تعامل با ایران بازدارد؛ اما عجالتا با پدیداری بحران کره‌‌شمالی نگرانی اصلی و توجه آمریکا به آن سوی دنیا معطوف شده است. درواقع نگرانی آمریکا از کره‌شمالی بسیار جدی‌تر است و از آن کشور احساس خطر واقعی می‌کند؛ زیرا باید گفت سلسله کیم ایل جونگیان کره‌شمالی را به جایی رسانده‌اند که بمب اتمی و موشک دارند و دیگر هیچ؛ یعنی چیزی برای باختن ندارند و در صورت بروز جنگ جز جان‌های بی‌ارزش اتباع سر‌به‌راه چیز دیگری نیست که نگران ازدست‌دادنش باشند.


 


چنین وضعی همراه با حاکمی بی‌پروا و نا‌متعارف می‌تواند به وضعیتی وخیم و پیش‌بینی‌ناپذیر منجر شود؛ درحالی‌که دلیل خصومت و تهدید آمریکا نسبت به ایران، به تبلیغات ایران‌هراسانه اسرائیل و سابقه طولانی شعارها و پیام‌های تحریک‌آمیز از سوی برخی محافل داخلی بازمی‌گردد که می‌دانند منظور از آن ستیز عملی نیست. آنها می‌دانند که تقاضای بازدید از مراکز نظامی ایران فقط برای فشارآوردن است و هرگز از سوی ایران پذیرفتنی نیست.


 


گویا فراموش کرده‌اند که اگر چنین رفتارهایی را به عراق صدامی تحمیل کردند، به این دلیل بود که عراق به کویت تجاوز کرد و آن کشور را اشغال کرد و سپس تن به جنگی احمقانه داد و شکست خورد و شرایطی را برای بقای خودش پذیرفت؛ درحالی‌که ایران نه به کشوری تجاوز کرده و نه ملزم به قبول چنان شرایطی بوده است؛ اما کره‌شمالی هنوز هم با آمریکا در شرایط جنگی است؛ یعنی پایان جنگ کره در تابستان ١٩۵٣ فقط آتش‌بسی در طرفین مدار ٣٨ درجه است که بارها هم نقض شده است و از طرفی آمریکا نسبت به حفظ امنیت کره‌جنوبی و ژاپن تعهداتی دارد.


 


در مصاحبه‌های تلویزیونی اخیر با مردم ژاپن، یعنی پس از آزمایش موشک میان‌برد کره‌شمالی که از روی جزیره هوکایدو در ژاپن گذشت و اصول حقوق بین‌الملل را نیز نقض کرد، ملاحظه شد که آنان غالبا آمریکا را از واکنش حاد منع می‌کردند؛ زیرا از آن بیم دارند که از سوی کره‌شمالی به ژاپن و کره‌جنوبی لطمات جانی و مالی جبران‌ناپذیر وارد شود. روسیه و چین هم نگران هستند که اینان حتی از واکنش کره‌شمالی از روی استیصال نسبت به «تحریم‌های فلج‌کننده» نیز بیمناک‌اند. این آزمایش موشکی آمریکا را در شرایط دشواری قرار داده است.


 


از سویی پرونده تخطی کره‌شمالی از موازین بین‌المللی را به شورای امنیت برده و از سویی اعلام کرده که «همه گزینه‌ها روی میز است»؛ هرچند این تهدید نیز بر اثر تکرار نخ‌نما شده و حکم توپ‌های بدون‌گلوله عثمانی را پیدا کرده است که قُمپوز نام داشت و در تدارکات گلوله‌هایش جا مانده و ایرانیان ترسشان از آن «قمپوز در‌کردن‌ها» ریخته بود؛ بااین‌حال از آمریکا انتظار می‌رود در مقابل این گستاخی‌های خطرناک واکنش نشان دهد. این پرسش مطرح است که با وجود رصدکردن این پرتاب چرا آن را در هوا منهدم نکردند؟


 


آیا نخواستند یا نتوانستند؟ آیا نگران واکنش کره‌شمالی بودند؟ آیا ترجیح می‌دهند موضوع را با مذاکره حل‌وفصل کنند؟ در صورت مذاکره تقاضای کره‌شمالی که رنگ باج‌خواهی پیدا خواهد کرد، چه خواهد بود؟ آیا پذیرش تقاضاهای آن کشور از سوی آمریکا پذیرفتنی است؟ بدیهی است که آمریکا مانند موارد مشابه آرزومند براندازی نظام کره‌شمالی است؛ اما به درون آن کشور محصور و مسدود راهی ندارد. جز اینکه در انتظار اقدامی از درون آن کشور باشد که با توجه به قساوت‌های آقای اون و نظام امنیتی شدید امید چندانی نمی‌رود. اگر شورای امنیت نیز کره‌شمالی را محکوم کند و حتی اگر نکند، شاید تنها راه باقی‌مانده استفاده از همان گزینه‌های روی میز باشد.


 


در‌این‌صورت ناچار به اقدامی غافلگیرانه همراه با قوی‌ترین انفجارهای هم‌زمان با اهداف بسیار متعدد و پرتلفات خواهد بود که مهلت واکنش را از کره‌شمالی سلب کند. چنین اقدامی می‌تواند هشداری به ونزوئلا و دیگران هم تلقی شود؛ اما با کوچک‌ترین اشتباهی می‌تواند قماری خطرناک باشد. آمریکا می‌تواند کره‌شمالی را نابود کند؛ اما بهای آن را باید کره‌جنوبی و ژاپن بپردازند. فراموش نکنیم، موضوع رابطه کره‌جنوبی با کره‌شمالی در زمان کلینتون تقریبا حل شده و به دید و بازدیدهای خانوادگی شهروندان دو کشور و سرمایه‌گذاری‌های کره‌جنوبی در منطقه آزاد مرزی کره‌شمالی منجر شده بود که بوش پسر با آن اعلامیه احمقانه «محور شرارت»، آن بساط را برهم زد. اکنون شرایط بسیار جدی‌تر است و فرصتی برای حماقت نیست.


 


از سوی دیگر، برخلاف آنکه بسیاری معتقدند آمریکا توجه استراتژیک خود به خاورمیانه را به آسیای شرقی منتقل کرده است، نمی‌توان چنین اعتقادی را قطعی دانست. توجه آمریکا به منطقه اقیانوس آرام تازگی ندارد. قوی‌شدن و قوی‌ترشدن چین هم عادی است؛ اما خاورمیانه هنوز مرکز انرژی جهان است و تا تحقق انرژی‌های جایگزین زمان درازی باقی است و دفاع از اسرائیل در مقابل تهدیدهای خارجی برای آمریکا در حکم وظایف اعتقادی است. مسئله کره به مذاکره یا راه‌حل نهایی یعنی جنگ خواهد انجامید؛ اما آمریکا درهرحال در خاورمیانه خواهد ماند.



گروه خبری پارس دان



بحران کره‌ شمالی، زنگ تنفس ایران‌ ستیزی است

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر