تیم فرهنگ و هنر پارس دان
جای خالی شبکه موسیقی ایرانی در تلویزیون
روزنامه سازندگی – ریحانه تهرانی: داستان موسیقی و صدا و سیما سال هاست تبدیل به کلافی سردرگم شده که هرازگاهی یکی از مسئولان و مدیران وقت سر این کلاف را در دست می گیرد و پیچیده ترش می کند و در نهایت هم به همان حال خود رها می شود. نشان دادن یا ندادن ساز در قاب تلویزیون، ممنوعیت نشان دادن تصویر موزیسین زن و… هرکدام چند وقتی مورد انتقاد قرار گرفته اند و صحبت هایی هم از طرف صدا و سیما در این موارد شده است که هیچ کدام تا همین الان به نتیجه مشخصی نرسیده است و یکی از مهم ترین علل این آشفتگی این است که مسئولان اجماع نظری در این مورد ندارند.
اما تجربه نشان داده است که موسیقی ممیزی پذیر نیست و راه خود را حتی در همین مسیر پر از پیچ و خم ممیزی ها و ممنوعیت ها پیدا می کند. مثلا خلأ حضور ساز در اجراهای زنده تلویزیونی بارها مورد انتقاد موزیسین ها قرار گرفته است، تا جایی که گروه پالت با شرکت در برنامه «رادیو هفت» به صورت پانتومیم اجرا کردند تا نشان دهند حضور ساز در اجرای زنده تا چه اندازه اهمیت دارد. حالا میان این آشفته بازار موسیقی و صدا و سیما، زمزمه هایی از راه اندازی یک شبکه مخصوص موسیقی به گوش می رسد که البته ایده اش از سال ها پیش مطرح شده بود. تهیه کننده یکی از برنامه های موسیقایی تلویزیون خبر از تشکیل جلسه ای در صدا و سیما در همین رابطه داده است.
موسیقی از ممنوعیت کامل تا آباژور به جای ساز
ممنوعیت موسیقی در صدا و سیما سابقه ای به اندازه عمر صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران دارد. دوم مردادماه سال ۱۳۵۸ بود که برای اولین بار در جمهوری اسلامی ایران پخش موسیقی از رادیو و تلویزیون ممنوع شد. در آن روز، روزنامه کیهان نوشت: «در پی توصیه امام خمینی مبنی بر قطع و حذف برنامه های موسیقی از رادیو و تلویزیون عبدالرحیم مکری سرپرست موسیقی صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران طی بخشنامه ای دستور داد که پخش موسیقی تا اطلاع ثانوی از رادیو و تلویزیون قطع شود.» البته در متن این بخشنامه آمده بود که برای موسیقی های مارش و سرودهای انقلابی مانعی وجود ندارد. همین موضوع نشان می دهد که سازمان صدا و سیما هیچ گاه حتی در همان واکنش های تند انقلابی اش هم نتوانسته موسیقی را از رسانه ملی حذف کند و به نظر می رسد که سندروم آشفتگی های تصمیم گیری در این رسانه از همان زمان شکل گرفته است.
همین آشفتگی ها هم باعث می شود که یک روز به طور کامل برنامه های مربوط به موسیقی را حذف کنند، بعد مجوز را فقط به موسیقی فاخر بدهند و روز دیگر گلدان و آّباژور به جای ساز بگذارند. قادر باستانی، کارشناس و پژوهشگر رسانه معتقد است: «نه افراد موسیقیدان و هنرمندانی که با صدا و سیما کار می کنند و نه شبکه ها و مدیرانی که پروانه صادر می کنند تکلیفشان مشخص نیست که این موسیقی فاخر چه چیزی است. این یک اصطلاح کیفی است و هر کس می تواند موسیقی فاخر را به یک معنای مجزا تعبیر کند. زمانی فقط موسیقی مارش و انقلابی فاخر محسوب می شد و اگر براساس دستور صدا و سیما هر آنچه در تلویزیون پخش می شود فاخر باشد در حال حاضر شاهد تنزل موسیقی فاخر به مبتذل هستیم.»
باستانی در ادامه موسیقی را یکی از پایه های اصلی رادیو و تلویزیون در مقیاس جهانی دانسته و در گفت و گویی می گوید: «حداقل یک بخش اصلی همه رسانه های سمعی و بصری را موسیقی تشکیل می دهد. بعد از پیروزی انقلاب رادیو و تلویزیون ملی به صدا و سیمای جمهوری اسلامی تبدیل شد و از همان موقع سیاست های مشخصی تدوین نشده و هر اتفاقی که در این زمینه افتاده است براساس سلایق مدیران وقت بوده است. می توان گفت در حال حاضر ۴۰ سال است که موسیقی تکلیفش در رسانه ملی ایران مشخص نیست. هیچ کدام از تصمیماتی که گرفته شده نه کاملا بر مبنای اصول فقهی است و نه مبنای علمی در ورای آن وجود دارد و حتی در بعضی موارد مشخص نیست که چه کسی و بر چه مبنایی دستور داده است.
ایجاد شبکه موسیقی در بن بست سلایق مدیران
از طرف دیگر برنامه هایی با موضوع خاص موسیقی در عمر ۴۰ ساله صدا و سیما کم و بیش اجرا شده و مخاطبانی هم پیدا کرده اند، اما نمی توان هیچ کدام را به عنوان برنامه ای موفق و پرمخاطب در این زمینه معرفی کرد که این موضوع با توجه به حساسیت های موجود در صدا و سیما درباره موسیقی تا حدی توجیه می شود. در کنار همه این مشکلات چند سالی است که زمزمه راه اندازی شبکه ای مختص موسیقی شنیده می شود، اما به نظر می رسد که راه افتادن و فعالیت این شبکه رویایی است که خیال تعبیر شدن ندارد. نخستین جرقه های سیاست گذاری برای راه اندازی شبکه موسیقی در سال ۹۱ زده شد.
در آن سال رئیس وقت مرکز موسیقی سازمان صدا و سیما اولین شخصی بود که از بستری آماده برای احداث نخستین شبکه اختصاصی موسیقی در تلویزیون ملی ایران خبر داد. حسین تقی پور در همان زمان اعلام کرد احداث شبکه موسیقی در اولویت سیاست های صدا و سیما قرار گرفته و پروژه آن در آینده ای نزدیک عملی خواهدشد. او در همان زمان اعلام کرد که امیدوار است این شبکه در سال ۹۱ راه اندازی شود تا حدود ۲۰ هزار اثری که برای پخش در آن شبکه در نظر گرفته شده، به صورت متناوب به روی آنتن رود. همچنین یک سال پس از تقی پور، پیروز ارجمند مدیر وقت مرکز موسیقی حوزه هنری نیز در نشستی با حضور موسیقیدانان و فعالان این رشته هنری اعلام کرد که صدا و سیما درصدد راه اندازی شبکه ای تلویزیونی است تا ارائه آثار تصویری موسیقی را در اولویت خود قرار دهد.
محمدباقر معلم
این وعده ها حتی به دوره ریاست محمد سرافراز نیز کشانده شد و محمدباقر معلم رییس وقت دفتر موسیقی سازمان صدا و سیما در اظهارنظری اعلام کرد که آقای سرافراز قصد راه اندازی شبکه موسیقی را دارد و امیدوار است که این شبکه به زودی راه اندازی شود. طی سال های اخیر سخنان مسئولان حوزه موسیقی صدا و سیما باعث شد که علاقه مندان به موسیقی واکنش های مثبتی به راه اندازی احتمالی شبکه موسیقی نشان دهند، اما چندی پیش روابط عمومی سازمان صدا و سیما آب پاکی را روی دست جامعه موسیقی ریخت و اعلام کرد راه اندازی شبکه موسیقی در دستور کار رسانه ملی قرار ندارد. گویا مدیریت فعلی صدا و سیما راه اندازی شبکه های ورزش ۲ و ۳ (با وجود شبکه ورزش)، گردشگری (با وجود شبکه مستند) و علم و فناوری (با وجود شبکه آموزش) را از راه اندازی شبکه اختصاصی موسیقی واجب تر می داند.
یکی از دلایل عقب نشینی صدا و سیما از احداث شبکه ای خاص برای موسیقی شاید ممیزی های بیش از حد این سازمان در مورد موسیقی است. تا جایی که به گفته قادر باستانی طی همه این سال ها تهیه کنندگان برنامه های مخصوص موسیقی در تلویزیون میان این حساسیت ها و ممیزی ها که هر روز هم تغییر می کردند سردرگم مانده اند. او در همین مورد ادامه می دهد: «تهیه کنندگان برنامه هایی هم که براساس موسیقی ساخته می شوند در طول همه این سال ها سردرگم بوده اند و تا زمانی که افراد متخصص و آموزش دیده در این موضوع در صدا و سیما ورود نکنند این سردرگمی ادامه دار خواهدبود. موسیقی به ذات خود ممیزی پذیر نیست و هیچ جای دنیا به این شکل درباره موسیقی عمل نمی شود و تجربه نشان داده است که این ممیزی ها و محدودیت ها موفق نبوده و به هیچ عنوان نتوانسته رضایت مخاطب را در این زمینه جلب کند.»
ابتذال در موسیقی به بهای اعمال ممیزی
تجربه بارها نشان داده است که مخاطب در انتظار بهبود رسانه نمی ماند و این امر با وجود بازار رقابتی رسانه ای تشدید خواهدشد. این اتفاق درباره موسیقی هم در حال تکرار شدن است و مخاطبان ترجیح می دهند به جای نگاه کردن آباژور و گلدان به جای ساز شبکه های ماهواره ای فارسی زبانی را انتخاب کنند که نه تنها سازها را به صورت کامل نشان می دهد بلکه می توانند موسیقی را باکیفیت تر بشنوند و جذابیت های بصری بیشتری از صدا و سیما مشاهده کنند و از آن لذت ببرند و به تبع آن با گذشت زمان ذائقه مخاطب هم تغییر پیدا کند. اتفاقی که حالا به اعتقاد بسیاری موسیقی ما را دچار یک نوع بیماری ابتذال کرده است.
باستانی با طرح این موضوع اضافه می کند: «برخورد صدا و سیما در طول این دوران به جرئت می توان گفت: ناشیانه و ایدئولوژیک بوده و باعث شده که سطح سلیقه مخاطب تنزل پیدا کند و از نظر سلیقه شنیداری آحاد جامعه و نسل های جدید با بی سلیقگی و شلختگی فرهنگی مواجه باشیم که کاملا در نوع موسیقی مورد علاقه نسل جدید خود را نشان می دهد و این درواقع نتیجه بیش از سه دهه ندانم کاری مسئولان سازمان صدا و سیما است. در صورتی که اگر در طول این سال ها روند صدا و سیما درست و حساب شده بود ما شاهد این بودیم که در زمینه موسیقی یک رشد فرهنگی در سلیقه مخاطب ایجاد می شد و موسیقی فاخر اصیل جایگاه اصلی خود را بین مخاطبان پیدا می کرد.»
جای خالی شبکه موسیقی ایرانی در تلویزیون
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر