تیم فرهنگ و هنر پارس دان
پایان قهر غیرضروری؛ ١٨ سال اختلاف «دایی» و «کریمی» چگونه آغاز شد؟
روزنامه شرق: تمام نگاههای روز گذشته در فوتبال ایران به دیدار سپیدرود رشت- سایپا بود؛ قرار نبود در این دیدار نه سرنوشت قهرمان لیگ مشخص شود و نه تکلیف یکی از تیمهای سقوطکننده. اتفاق جذابتری اما در راه بود؛ تقابل علی دایی و علی کریمی؛ دو اسطوره فوتبال ایران پس از سالها جدایی و اختلاف به اجبار به هم رسیدند. همه منتظر بودند ببینند برخورد این دو پس از دو دهه کدورت چگونه خواهد بود. روبوسی این دو، مهمترین اتفاق روز گذشته لیگ برتر ایران بود؛ اتفاقی که بلافاصله در رأس اخبار قرار گرفت. آیا روبوسی و درآغوشکشیدن دیروز پایانی است به ١٨ سال کشمکش دو اسطوره؟
دعوای اول؛ درگیری در سالن
علی کریمی در سال ١٣٧٧ در فوتبال ایران چهره شد؛ آن زمان دایی ستاره اصلی تیم ملی بود. کریمی با نبوغ حیرتآور خود در چند ماه به ستاره پرسپولیس تبدیل شد و برای خودش هم در تیم ملی جایگاه مهمی دستوپا کرد. دایی در آن سالها در آلمان توپ میزد و این دو تنها در تیم ملی همبازی بودند. کریمی تنها چند ماه پس از چهرهشدن، در بهمن ١٣٧٧ به دلیل هلدادن داور بازی تیم امید ایران یک سال محروم شد. اتفاقا آتش اختلافات نیز در همان زمان محرومیت برافروخته شد. ماجرا در یک بازی سالنی رخ داد. در سال ١٣٧٨ در یک بازی فوتسال در شبهای رمضان، علی دایی و علی کریمی به همراه دوستانشان مقابل هم قرار گرفتند. آن بازی در سالن کوینصر (گیشا) برگزار میشد. در حین بازی، علی کریمی چندینبار با خشونت روی پای همبازیاش در تیم ملی رفت.
برتری قاعدتا با تیم کریمی بود. کارهای کریمی باعث خشم دایی که آن زمان بازیکن هرتابرلین بود، شد و در نهایت دو طرف بهشدت با هم درگیر شدند. اتفاقات نشان داد دایی و کریمی چندان علاقهای به هم نداشتهاند و آن درگیری زمینهساز کدورتی ١٨ساله شد. کریمی چند ماه بعد این اختلاف را علنی کرد؛ هنگامی که در مصاحبه جنجالیاش با نشریه «تماشاگران»، به دایی و عابدزاده طعنه زد. او با گفتن جمله معروف «خدا دایی را بغل کرده»، عنوان کرد موفقیتهای دایی برای خوششانسیهایش بوده است. در آن مقطع، محرومیت کریمی به پایان رسیده بود و تیم ملی باید در دیدارهای مقدماتی جام جهانی ٢٠٠٢ شرکت میکرد. این نگرانی وجود داشت که مصاحبه کریمی آرامش تیم ملی را در آستانه آن دیدارهای حساس بههم بزند. دایی و کریمی، اما در تیم ملی همکاری مسالمتآمیزی داشتند؛ ٨ و ١٠ دو پادشاه تیم ملی بودند. به هر ترتیبی که بود، این دو در شرایطی که قلبا با هم صمیمی نبودند، چندین سال موفق را در تیم ملی در کنار هم تجربه کردند.
کنارزدن دایی
پس از سالها آرامش، دوباره اختلافها بالا گرفت. تیم ملی خود را برای جام جهانی ٢٠٠۶ آماده میکرد. علی دایی پابهسنگذاشته دیگر آن مهاجم زهردار قبل نبود. در جام ملتهای ٢٠٠۴ کریمی، ستاره اصلی ایران، در حضور دایی آقای گل شد. گفته میشد برخی بازیکنان مانند کریمی و مهدی مهدویکیا از اینکه علی دایی بازیکن ثابت تیم ملی است، ناراضی بودند و از برانکو ایوانکوویچ انتقاد میکردند. این اختلافات خود را در جام جهانی نشان داد. علی کریمی یک مهره ناراضی بود و به دلیل مصدومیت چند ماه قبلش، نتوانست خودی نشان دهد. دایی هم یک جام جهانی تلخ را تجربه کرد. دایی پس از آن تلخیها در چند مصاحبه نکاتی را گفت که مشخص بود کدورتها برگشته است. او عنوان کرد چند بازیکن تیم ملی در جام جهانی به چشم او نگاه میکردند، اما پاس نمیدادند. ضمن اینکه تأکید کرد برخی بازیکنان از حضور او در ترکیب تیم ناراضی بودند.
حذف کریمی از تیم ملی
کناررفتن دایی از تیم ملی این تصور را پیش آورد که دیگر برخوردی بین دو علی پیش نمیآید. سرنوشت اما دوباره دو علی را بههم رساند؛ علی دایی پس از جام جهانی کابوسوارش در مقام مربی-بازیکن، سایپا را قهرمان ایران کرد و به شکلی رؤیایی از بازیکردن کنار رفت. در سال ١٣٨۶ کریمی هم پس از دو سال بازی در بایرنمونیخ در قطر توپ میزد. در اسفند ١٣٨۶ در یک اتفاق غیرمنتظره علی دایی، سرمربی سایپا، سرمربی تیم ملی ایران شد. قرار بود چه رابطهای بین این دایی و کریمی در نقش مربی و شاگرد برقرار شود.
دایی در آن ابتدا به تمجید از کریمی پرداخت و او را به تیم ملی دعوت کرد، درحالیکه مهدی مهدویکیا را نادیده گرفت. این رابطه گرم فقط چند ماه ادامه پیدا کرد. چند ماه بعد کریمی از مسئولان فدراسیون انتقاد کرد و از تیم ملی کنار گذاشته شد. دایی مسئولیت این کنارگذاشتن را بر عهده نگرفت و گفت تصمیم مدیریتی بوده است، اما کریمی مشخص بود دایی را در این موضوع مقصر میداند. مگر کسی جرئت دارد بدون هماهنگی با دایی بازیکنی را خط بزند؟ اختلافات دوباره آغاز شد. در سال ٨٧ این اختلافات هر روز بیشتر هم میشد. کریمی به پرسپولیس برگشته بود و با جادوی خود همه را مسحور میکرد. علی دایی چارهای نداشت بهغیراز دعوت مجدد از علی کریمی. اینبار کریمی همهچیز را به هم ریخت، او با نوشتن بیانیهای عنوان کرد چون به سرمربی تیم ملی تحمیل شده این دعوت را قبول نمیکند. کریمی معتقد بود دایی با رضایت خودش دعوتش نکرده است.
در این جنگ سرد یک نمایش هم اجرا شد؛ در یکی از بازیهای پرسپولیس، علی دایی هم در ورزشگاه حضور داشت و بین دو نیمه به اصرار یکی از مسئولان ورزشگاه یک آشتیکنان نمایشی بین این دو برپا شد. یک آشتیکنان صوری که کدورتها را از بین نبرد. تیم ملی با دایی در راه رسیدن به جام جهانی ٢٠١٠ با مشکل روبهرو شده بود. ایران حتما باید عربستان را در نوروز ٨٨ میبرد، کریمی هم در اوج قرار داشت. پادرمیانیها برای برگرداندن کریمی شدت گرفته بود، کریمی هم در مصاحبههایی چراغ سبز را نشان داد. در اسفند ٨٧ درحالیکه همه منتظر مشاهده نام ستاره پرسپولیس در فهرست علی دایی بودند، اما سرمربی همه را غافلگیر کرد. تیم ملی بدون کریمی به عربستان باخت و دایی اخراج شد. در حین بازی تماشاگران چندینبار علی کریمی را تشویق کردند در کنفرانس خبری هم همه سؤالها به کریمی ختم میشد. دایی با عصبانیت کیفیت کریمی را زیر سؤال برد. ورق اینبار به سود کریمی برگشت. دایی از تیم ملی رفت و کریمی بازگشت. این اقلیم فقط برای یک پادشاه جا داشت.
آشتی ۶ ماهه
سالهای کدورت ادامه پیدا کرد تا اینکه یک اتفاق غیرمنتظره باعث آشتی لفظی طرفین شد. علی دایی سرمربی پرسپولیس بود و علی کریمی ستاره استیلآذین. در سال ١٣٨٩ علی کریمی با مدیریت باشگاه استیلآذین، مصطفی آجرلو، اختلاف داشت. هنگامی که کریمی به جرم روزهخواری در ملأعام از استیل آذین اخراج شد، علی دایی تمامقد از او حمایت کرد. کریمی هم به تمجید از دایی پرداخت و افسوس خورد که چرا اینهمه سال به کدورت گذشت. همه منتظر حضور علی کریمی در نیمفصل در پرسپولیس بودند. کریمی و دایی هرگز با هم در پرسپولیس حضور نداشتند. انتقال باورنکردنی کریمی به شالکه آلمان اجازه نداد هواداران پرسپولیس به این آرزوی خود برسند.
کریمی از دایی تشکر کرد و راهی آلمان شد. انتظار میرفت شش ماه بعد این دو بالاخره به هم برسند. کریمی در فهرست خرید دایی قرار داشت. او برای لیگ دهم اولین خرید پرسپولیس بود، اما اینبار دایی در پی اختلافاتش با حبیب کاشانی، مدیر وقت پرسپولیس، از قرمزها جدا شد. برداشتها این بود که با توجه به رابطه خوب کریمی و دایی در آن شش ماه دیگر چالشی پیش نیاید و هرکدام راه خود را ادامه دهند، اما پس از دو، سه هفته، اختلافات دوباره شروع شد. پرسپولیس با حمید استیلی بسیار بد نتیجه میگرفت، اما در آن تیم کریمی یک ستاره استثنائی بود. هواداران علیه تمام بازیکنان بهغیراز کریمی موضع میگرفتند و گهگاه هم علی دایی را تشویق میکردند. کریمی در مصاحبههایی از هواداران انتقاد کرد که چرا از مربی تیم حمایت نمیکنند. دایی هم از اینکه فقط یک بازیکن تشویق میشد انتقاد کرد. روز از نو روزی از نو، دوباره اختلافات شروع شد. در زمانی که پرسپولیس با راهآهن بازی داشت کریمی برخلاف رسم مرسوم به سمت دایی نمیرفت، اینبار طرفین علاقهای هم به رفع کدورت نشان نمیدادند.
طرد از پرسپولیس
یک موضوع خشم کریمی را از دایی به حداکثر رساند. در تابستان ١٣٩٢ دایی دوباره سرمربی پرسپولیس شد و بیسروصدا کریمی را کنار گذاشت. کریمی دوست داشت با پیراهن شماره هشت پرسپولیس از فوتبال خداحافظی کند، اما این اتفاق نیفتاد. او سال آخرش را در تراکتورسازی سپری کرد. بارها علیه دایی مصاحبه کرد و حتی گلهای ملی او را سطح پایین دانست. در چهار سال گذشته بارها سعی شد طرفین با هم آشتی کنند اما نشد. علی دایی چراغ سبز را نشان میداد، اما مرغ کریمی یک پا داشت. کریمی و دایی طوری برنامهریزی میکردند که با هم روبهرو نشوند. در بازیهای خیریه با هم حاضر نمیشدند.
پیشبینی تقابل دو طرف در ضیافت افطاری رئیسجمهور، تحلیف یا مراسمهای دیگر هم هرگز درست از آب درنیامد. خداداد عزیزی یکی از دوستان مشترک دو طرف در نهایت اعتراف کرد امکان آشتیدادن این دو چهره محبوب وجود ندارد، این در حالی بود که علی دایی و علی کریمی در این سالها از نظر اجتماعی و حتی سیاسی موضعگیریهایی مشابه داشتند. هر دو طرف به مسائل اجتماعی حساساند و در این زمینه برای سایر ورزشکاران الگو محسوب میشوند. در این چهار سال چند بار هم دوباره کار دو طرف به طعنه و کنایه کشید. کریمی یک بار به بیشترشدن دنبالکنندگان دایی در اینستاگرام کنایه زد. دو طرف بر سر حمایت و انتقاد از مدیریت سابق پرسپولیس هم دچار چالش شدند. در آن سوی سکه چند باری هم البته روی خوش به هم نشان دادند. انتخابات ریاستجمهوری کمی آنها را با هم مهربان کرد. علی کریمی در همان روزها قهرمانی دایی در جام حذفی را تبریک گفت.
از ابتدای این فصل همه منتظر رویارویی این دو بودند. زمانی که علی کریمی هدایت نفت تهران را برعهده گرفت، دیگر دایی و کریمی دو سرمربی لیگبرتری بودند. کریمی اما نفت را رها کرد و تا پروژه تقابل دو علی ناکام ماند. حضور کریمی در رشت دوباره پروژه را کلید زد. چند روز قبل از این بازی کریمی استعفای نصفهونیمهای داشت تا تصور شود برای رسیدن دایی و کریمی باز هم باید صبر کرد. دیروز اما همه شاهد برخورد گرم دو همبازی قدیمی بودند؛ سرمربی سپیدرود پیش از شروع بازی به سمت سرمربی تیم میهمان رفت و خوشامد گفت. در پایان بازی هم کریمی که تیمش ٢ بر صفر برنده شده بود، به سمت دایی حرکت کرد و با گفتن خسته نباشید نشان داد این دو میخواهند در مقام سرمربی با حاشیههای قبل کاری نداشته باشند. آینده مشخص میکند آیا روبوسی دیروز پایان قهری ١٨ ساله بوده یا فقط رفتار محترمانه دو سرمربی بوده است؟
دایی دیروز پس از بازی عنوان کرد اصلا قهری در کار نبوده: «اول اینکه ما با هم قهر نبودیم که بخواهیم آشتی کنیم. اگر شما یک کلمه از من شنیده باشید بعد میتوانید بگویید که ما قهر بودهایم. ما همبازی بودهایم، اکنون هم یک نفرمان در یک تیم است و نفر دیگر در تیم دیگری. برای همه همبازیهای سابقم آرزوی موفقیت میکنم. مسئله خاصی نبود که رسانهها خیلی به آن بها میدهند». علی کریمی چون در کنفرانس خبری شرکت نکرد، دراینباره توضیحی نداد.
پایان قهر غیرضروری؛ ١٨ سال اختلاف «دایی» و «کریمی» چگونه آغاز شد؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر