۱۳۹۶ مرداد ۹, دوشنبه

ورود کمیسیون فرهنگی به پرونده لغو زنجیره‌ای کنسرت‌ها

گروه خبری پارس دان

ورود کمیسیون فرهنگی به پرونده لغو زنجیره‌ای کنسرت‌ها


خبرگزاری خانه ملت: عضو کمیسیون فرهنگی مجلس از ورود کمیسیون متبوعش به موضوع لغو کنسرت‌ها خبر داد و گفت: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مسئول لغو یا صدور مجوز کنسرت‌ها است.

 پروانه سلحشوری در واکنش به ادامه روند لغو کنسرت‌ها در کشور، گفت: بار‌ها در این خصوص موضع‌گیری شده و نسبت به دخالت نابجای دادستانی‌ در لغو مجوز‌ها هشدار داده شده است ولی باز هم شاهد دخالت دادستانی‌ برخی شهر‌ها در امور وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی هستیم.




ورود کمیسیون فرهنگی به پرونده لغو زنجیره‌ای کنسرت‌ها

نماینده مردم تهران، ری، شمیرانات، اسلامشهر و پردیس در مجلس شورای اسلامی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی را متولی صدور و لغو مجوز برای برگزاری کنسرت‌ها عنوان و اظهار کرد: نیروی انتظامی نیز مسئول تأمین و برقراری امنیت کنسرت‌ها است.


وی با بیان اینکه بر اساس قانون برای دادستانی‌ها جایگاهی برای ورود به موضوع کنسرت‌ها تعریف نشده است، گفت: لغو مجوز کنسرت شهرام و حافظ ناظری در قوچان مصداق دخالت قوا در حوزه‌های یکدیگر است.


سلحشوری این قبیل اقدامات حاشیه‌ساز و ابزاری برای نشان دادن قدرت از سوی گروه خاص برشمرد و افزود: متأسفانه مصاحبه‌ها و موضع‌گیری‌ها در این خصوص نیز کارکرد خود را از دست داده‌ است و ما هرچه بگوییم فایده‌ای ندارد.


عضو کمیسیون فرهنگی مجلس برگزاری کنسرت به شکل غیرمنظم و پراکنده در کشور را بی‌معنا خواند و تصریح کرد: اینکه کنسرت در برخی از مناطق کشور برگزار می‌شود و در برخی مناطق دیگر با دخالت‌های بی‌مورد لغو می‌شود قابل درک نیست.


وی حضور و تقدیر از یکی از خواننده‌‎های زیرزمینی در یکی از جشن‌ها و برخورد آن‌ها با موسیقی سنتی و غنی را متناقض خواند و ادامه داد: برخی جناح‌های سیاسی باید یک بار برای همیشه تکلیف خود را در مواجهه با موسیقی روشن و مشخص کند.


رییس فراکسیون زنان مجلس با بیان اینکه کمیسیون فرهنگی مجلس نیز در باب شأن نظارتی خود می‌تواند روی وزارت ارشاد اسلامی نظارت کند، ادامه داد: این موضوع در کمیسیون فرهنگی مجلس مطرح خواهد شد و باید بررسی شود که چرا نهادهای غیرمرتبط به موضوعات فرهنگی ورود می‌کنند.


وی در پاسخ به این سئوال که آیا دادستانی از وجود خلأ قانونی برای لغو مجوز کنسرت‌ها استفاده می‌کند، گفت: بیشتر از اینکه در این زمینه خلأ قانونی وجود داشته باشد دخالت نهاد‌ها در امور یکدیگر دیده می‌شود؛ لذا قانون تکلیف را برای اموری مثل برگزاری کنسرت مشخص کرده و نقشی برای دادستانی قوه قضاییه تعریف نشده است.


سلحشوری شأن و جایگاه هنرمندان را بالا‌تر از این خواند که با درهای بسته مواجه شوند و گفت: باید با هنرمندان با ادبیات و رفتار فرهنگی برخورد کرد و برخوردهایی از این دست قابل قبول نیست.


در ادامه جریان لغو کنسرت‌ها در کشور اخیرا کنسرت موسیقی سنتی شهرام و حافظ ناظری به دستور دادستان قوچان، به علت آنچه که نامناسب بودن مکان برگزاری آن اعلام شده، لغو شد.



گروه خبری پارس دان



ورود کمیسیون فرهنگی به پرونده لغو زنجیره‌ای کنسرت‌ها

خادمی زائران امام رضا(ع) افتخار مردم شاهرود است



تیم خبری پارس دان

خادمی زائران امام رضا(ع) افتخار مردم شاهرود است



به گزارش خبرنگار مهر، سید حسن میرفانی شامگاه دوشنبه در آئین تجلیل از شهدای آتش نشان شاهرود همزمان با ورود کاروان زیر سایه خورشید ویژه خادمان امام رضا(ع)، ضمن بیان اینکه صفای مردم این شهر به واسطه خادمی علی بن موسی الرض(ع) محسوب می شود، بیان کرد: خدمت به زائران کم از کفشداری در حرم امام رضا (ع) نیست.


وی افزود: شاهرود سالانه میزبانی میلیون ها زائر دل خسته امام رضا (ع) است که ساعتی را در آن توقف دارند و این افتخاری برای مردم شاهرود است که بتوانند خادمی آنها را کنند لذا این مهم معنویات را به این شهر هدیه داده است.


شهردار شاهرود با اشاره به استقبال پرشور مردم از کاروان خادمان رضوی موسوم به زیر سایه خورشید، بیان کرد: حضور خادمان امام رضا(ع) نعمتی برای همه شهروندان و تمام کسانی که دلشان برای اربابشان می تپد است.


میرفانی تاکید کرد: این حضور باعث نشر معارف اسلامی، فرهنگ رضوی و تغییر حال و هوای شهرها و شهروندان می‌شود که افتخار میزبانی از خادمان امام را دارند، همچنین این حضور باعث می شود، آنانی که دلشان در گرو زیارت امام رضا(ع) است، از نزدیک پرچم سبز رضوی را بر پیشانی می کشند تا تمسکشان به آستان لطف رضوی را از نزدیک لمس کنند.


وی افزود: فرهنگ ناب شیعه برخوردار از نعمت های فراوانی است که ائمه اطهار(ع) از این نعمت ها هستند هر وقت انسانی گرهی در کارش قرار می گیرد کافی است لحظه ای توسل به آقا امام رضا(ع) بجوید تا گره از کارهایش باز شود وقتی انسان مشرف می شود به حرم رضوی کافی است از باب دارالولایه به سمت انتهای رواق حرکت کنیم تا همه گره های زندگی بشری امروزی مان باز گشایی شوند و این یکی از نعمت های شیعه است.


شهردار شاهرود خطاب به خادمان رضوی، گفت: به شهری گام نهاده اید که صفات فراوانی برای آن ذکر شده است از قاره کوچک تا نگین سبز کویر اما یک عبارت ناب در سفر رهبر معظم انقلاب اسلامی برای همیشه به یادگار ماند و آن شهر باصفا، مردم باصفا و دل های باصفا است.


میرفانی تاکید کرد: امیدواریم این خادمی باعث رونق بیشتر زندگی هایمان باشد تا بتوانیم خدمت رسانی بهتری را به زوار امام رضا(ع) ارائه کنیم.




منبع : خبرگزاری مهر

تیم خبری پارس دان



خادمی زائران امام رضا(ع) افتخار مردم شاهرود است

یک هفته و چند چهره؛ نامداری آزاده، ژن عارف و بنیتای بی همتا



تیم فرهنگ و هنر پارس دان

یک هفته و چند چهره؛ نامداری آزاده، ژن عارف و بنیتای بی همتا



برترین ها – ایمان عبدلی:


 


پسر عارف یا (ژنتیک هفته)


ویدئوی مصاحبه پسر عارف را اگر که ندیده باشید حتما وصفش را شنیده اید. پسر عارف پیشرفت و منزلت اجتماعی اش را بالکل به ژنتیک اش متصل کرده و نقش عوامل تقویت کننده محیطی را نادیده گرفته! این که پیشرفت شخصی را کلا به ژنتیک مرتبط بدانیم، در هیچ فضای استدلالی نمی گنجد. این را همه می دانیم و واضح است. اما گمان نکنید عده ای رسانه شده اند و افشاگری می کنند که بدانیم دست «عارف» پاک نیست.


اصل ماجرا چیز دیگریست؛ یعنی اگر همین فضای علیه عارف را بشکافیم و دقیق تر که بخواهیم صحبت کنیم، حکایت سهم خواهی های جریانات مختلف جبهه اصلاحات است که در فصل سنگین لابی ها که سیاسیون بنای تصرف کابینه را دارند، دنبال وسیله اند برای رسیدن به هدف. آن ها چون نمی خواهند مستقیما علیه عارف اقدامی کنند، ریاکارانه آن کار دیگر می کنند.


 



یک هفته و چند چهره؛ نامداری آزاده، ژن عارف و بنیتای بی همتا 


به هر حال این روزها در پس کوچه های سیاست، عده ای برای تصاحب صندلی وزارت خانه ها لابی می گذارند و به عبارتی سهم خواهی می کنند. عارف هم یک سر اساسی از ماجراست. او یک انصراف استراتژیک به نفع روحانی داده و در جبهه اصلاحات هم نفراتی پشت سرش حرکت می کنند. همان طور که کارگزارانی و تکنوکرات ها بیشتر مقابلش هستند. در چنین وضع و اوضاعی که گیس و گیس کشی است، فقط مصاحبه و ژست و تئوری صادر کردن کافی نیست. حتی نشستن در فلان لابی و امتیاز دادن و گرفتن هم بدون اقناع «افکارعمومی» کافی نخواهد بود.


آن ها یک مسیر غیرمستقیم را انتخاب می کنند؛ پسر عارف را جلوی یک دوربین می نشانند (می دانند که آن قدر کیاست ندارد که مدیریت کند) و این گونه است که یک مصاحبه چماقی می شود که عارف و هوادارانش منکوب شوند. این ها همه از خصیصه های فصل کابینه است و شک نکنید که آن که این ایده را داده، کارش را خوب بلد بوده. چون می دانسته که عالم نوکیسگی پر از گاف است. پسر عارف مثل خیلی آقازاده های دیگر در بشکه ی عسلی است که برای رسیدن به آن نیش یک زنبور را تحمل نکرده و خب آدم هایی که یهویی به موقعیت رسیده اند، ناگزیر از چنین گاف هایی هستند و همین گاف هاست که افکار عمومی را متقاعد می کند که ببینید عارف خیلی چهره‌ی قابل اطمینانی نیست! این روزها هر یک خط از هر مصاحبه، پالسی است برای دوست و دشمن. خلاصه اش این که کری خوانی می کنند مردان سیاست برای اقناع «افکار عمومی» تا زور چانه زنی را بالا ببرند.


 



آزاده نامداری یا (حریم هفته)

آزاده نامداری فقط یک مجری نیست. این که فکر کنیم او صرفا یک مجری است که مدل اجرای تازه ای دارد و همین! کمی ساده انگارانه است. حتی همه‌ی حواشی هایی که داشته هم نمی تواند چهره کاملی از جایگاه او نشان دهد. چون او در واقع نماد و نشان از یک سبک زندگی است که می خواهد در تمام تحولات سریع جامعه ایرانی خودش را حفظ کند و سهم خودش را داشته باشد.


 نیازی نیست خیلی اهل مداقه و تفکر باشید تا این تغییرات را دریابید. سری به کوچه و خیابان بزنید و بعد به حافظه تان که رجوع کنید، متوجه خواهید شد این روزها ما جور دیگری می پوشیم و تعریفمان از زیبایی چیز دیگریست. دهه های قبل، زیبایی صرفا در نجابت و پوشش و حجاب تصور می شد. آن تابلوی «بهتر است و مانعی ندارد» را با جان دل می پذیرفتیم. حالا، نه آن که نجیب نباشیم، اما حداقل بخش هایی از ما تعریفمان از زیبایی تغییر کرده و دیگر با تابلوها و عناصر بازدارنده و توصیه کننده خیلی مدارا نمی کنیم.


 آزاده نامداری در چنین روزگاری نماد آن هایی است که هم آن آرمان های دهه های پیش را دارند و هم نمی خواهند از نبض زمانه عقب بمانند. چادری های مدرن، محجبه های امروزی. آزاده نامداری که در برنامه سیمای خانواده ظهور کرد، دختر پر شر و شوری بود که علاوه بر اجرای انرژیک با تاکید بر حفظ چادر دل خیلی ها را گرم کرد که می شود در تحولات زمانه آن خودِ دیروزی را حفظ کرد. از همین جهت هر کنش او متاسفانه خیلی بزرگ شد. متاسفانه از آن جهت که او ظرفیتی متناسب با این همه تاویل پذیری را نداشت.


 



یک هفته و چند چهره؛ نامداری آزاده، ژن عارف و بنیتای بی همتا 


این ها را خیلی هامان می دانیم و می دانیم که این ظرف و مظروف متناسب نیست که این جوری متناقض نشان می دهد. اما جالب این جاست که ژست حفظ حریم خصوصی می گیریم، بیانیه صادر می کنیم که چه کار داریم با حریم فلانی؟ قضاوتش نکنیم و…واقعیت را کتمان می کنیم. حفظ حریم درست، اما وقتی یک مجری با پوشش، هویت ایجاد می کند. وقتی چشم کبودش را به اشتراک می گذارد. در واقع هم ما را به حریم خصوصی اش دعوت می کند و هم چارچوب هویتی اش را نشانمان می دهد.


 این داستان سوئیس را هم اگر بخواهیم صادقانه قضاوت کنیم، نقض کننده افه‌ی هویتی آزاده نامداری است. او چون نماد یک جمعیت هم هست، باید مسئولانه تر رفتار کند که نمی کند! پس اگر از سوی مردم نقد و استهزا می شود، حرجی نیست. حالا این که علی ضیا و فلان مجری و هنرمند از او حمایت می کنند صرفا حمایت های صنفی است و مبنای محکمی نیست. اصلا کاش همان ویدئوی توضیحات نامداری هم نبود و قصه در همان سطح می ماند.


پی نوشت: با تمام این ها اگر قائل به چیزی به نام آبرو هستیم، باید و باید این داستان را تمامش کنیم، او در هر صورت و در حداقلی ترین تفسیر یک انسان، یک مادر و یک همسر است. فراموش نکنیم لطفا.


 



محمد باقر قالیباف یا (سیاستمدار هفته)

پر رنگ ترین نام انتخابات ۹۶ بی گمان خود خودش است؛ جناب شهردار در حال خداحافظی شهر تهران که فراتر از دو قطبی طرفداران روحانی و رئیسی روی ذهن مردم قدم زد. او حتی فراتر از شوخی های مجازی با میرسلیم و یا تقدیس نجابت هاشمی طبا بود. قالیباف برند انتخابات گذشته شد.


آن شعار ۹۶ درصدی ها، جذاب ترین و البته پر انتقاد ترین شعار انتخابات بود و از همان جا باید می فهمیدیم که شهردار شبه تکنوکرات اصولگرا علاقه ی خاصی به گفتمان سازی و ایجاد جایگاه برای خودش در میان اصولگرایان و در کلیت نظام سیاسی ایران دارد. تا قبل از این قالیباف را بیشتر به جسارت و پروژه های بزرگ در نیروی انتظامی و شهرداری می شناختیم. مدیری که علاقه داشت و هنوز هم دارد که در صدر باشد و مردم او را به عنوان یک مدیر اجرایی قوی و عملگرا بشناسند. این زیست اما ظاهرا قالیباف را ارضا نکرده، کما این که او از پس تمام این تلاش ها، شان و جایگاهی پیدا نکرده و هر بار که در آزمون انتخاب مردم قرار گرفته ناکام بوده. حالا قالیباف از آن در سیاست ورزی وارد شده. در واقع  روزگار قالیباف ظاهرا مسیری دیگری پیدا خواهد کرد. او سودای تئوری پردازی دارد! اما آیا قالیبافِ تئوریسین جایگاه بهتری از قالیبافِ عملگرا خواهد داشت؟ او می تواند پشتِ تئوری ها، آن چهره مخدوش و ناکام مدیر عملگرا را محو کند؟


 



یک هفته و چند چهره؛ نامداری آزاده، ژن عارف و بنیتای بی همتا 


 
برای پاسخ به سئوال بالا خیلی نیاز به کنکاش نیست. همین دو سه ماه تلاش قالیباف از تئوریسین نمایی نشانمان می دهد که او باز هم به دومینویی از اشتباهات افتاده و احتمالا هر روز دارد حیات سیاسی خودش را محدودتر می کند. اولین تلاش که همان گفتمان دو قطبی انتخابات بود؛ گفتمانی مبتنی بر تحریک و تقابل میان طبقات اجتماعی که خیلی سال ها قبل تر یک سری احزاب هم با همین گفتمان در میان روشنفکران نفوذ کردند و دهه ها بعدتر دستشان رو شد و همان گفتمانی که احمدی نژآد هم به نوعی مولودش بود و عاقبتش را دیدیم. قالیباف نسخه ای کپی شده را آزمود که محکوم به شکست بود.


 اما این دومین تلاش و حرف هایی که چند روز قبل در مورد «نواصولگرایی» زد و هم به نظر تازگی ندارد. این ردای نو اصولگرایی را دیگرانی هم پیش از این به تن کرده بوده بودند موفق هم نبودند. خاصه این که مشکل اصولگرایان نه در کهنگی است، بلکه مشکل اصولگرایان در فقدان چهره ای کاریزماتیک است. به عبارتی احزاب آن ها مملو از سیاست مدارانی است که هیچ گاه دست نیاز به سمت مردم دراز نکرده اند چون احساسش را نداشته اند و دائما در قدرت بوده اند. همین عامل باعث شده که کاریزما از اصولگرایی رخت بربندد.


نباید هم فراموش کنیم که در پیروزی های اخیر اصلاح طلبان هم مساله ی ‌چهره سازی و کاریزما همچنان تعیین کننده و فراتر از گفتمان سازی نقش آفرینی می کند. یعنی اگر رئیس دولت اصلاحات نقش آفرینی نکند و اگرهای دیگر… مشخص نیست گفتمان روحانی چقدر نفوذ داشته باشد. از همین رو این مسیر قالیباف هم رهی به خطاست .


 


سردار آزمون یا (حرفه ای هفته)


زیست رسانه ای سردار آزمون قابل مطالعه است. او نمونه‌ی موفقی از یک فوتبالیست حرفه ای است که شرایط و اقتضائات جامعه اش را می شناسد و با چیدن افرادی قوی در پشت صحنه‌ی فعالیت ورزشی اش، قدم به قدم ریتم صعودی اش را حفظ می کند. سردار خلاف جریان فوتبالیست های ایرانی است. بگذارید ساده تر بگویم او درک کرده که فوتبالیست حرفه ای بودن فقط در بدنسازی مناسب و قدرت دریبلینگ و تاکتیک پذیری نیست.


 



یک هفته و چند چهره؛ نامداری آزاده، ژن عارف و بنیتای بی همتا 


 امروزه فوتبالیست بودن مثل بازیگری، مثل خوانندگی و هر نوع شغل در معرض دیگری، یک بسته‌ی‌ رفتاری است. این نکته واضح را اما خیلی از سلبریتی های وطنی درک نکرده اند. نمونه ی نزدیکش همین مهدی طارمی که نمی داند چه موقع و چگونه و چه چیز را رسانه ای کند. مقتضیات رسانه ها را نمی شناسد و مقابل مدیرانی مثل طاهری و ترکاشوند دائما آچمز می شود. آن ها هم هنرمندانه طارمی را مقابل هواداران قرار می دهند، مثل همان رودستی که رضائیان خورد. نه که طارمی و رضائیان بی تقصیر باشند نه، اما بازی هم می خورند. آزمون اما بالکل چیز دیگری است. او با هنرمندی مشاورانش هیچ وقت از روی رسانه ها محو نمی شود. به عبارتی نیاز نیست که الزاما گل بزند و بدرخشد که تیتر یک شود، او حتی از تتلو هم استفاده می کند و به موقع روی تیتر می آید. جالب این جاست در موقعیتی هم قرار می گیرد که بر محبوبیتش اضافه می شود، این ها پاداش مردم شناسی او و اطرافیانش است و نوش جانش.


چرا جای دور برویم؟ همین پیشنهاد لاتزیو را بگذارید در کنار بی شمار پیشنهادات خبری شده ای که نه یارای اثباتش هست و نه توان انکارش! بله ما همیشه او را فوتبالیستی دیده ایم که هواخواهان درجه یک دارد. در ناخودآگاه ما جوری شکل گرفته که او حالا مهاجم اول تیم ملی است. اگر فوتبالیست های ناشی داخلی در قلیان سراها تیتر یک می شوند، او با آرسنال و لاتزیو تیتر می شود . این ها رفتارهای رندانه فوتبالیستی است که قدر جایگاهش را می داند و هیچ نقدی هم بر او وارد نیست. سردار آزمون درک کرده که فوتبالیست بودن یک کانسپت است نه یک تک گویی…


 


 


بنیتا یا (بی همتای هفته)


 


خیلی فکر کردم که از «بنیتا» چگونه بنویسم. به هر حال بی رحمانه ترین اتفاقات هم برای ما در نهایت سوژه اند. آسیب شناسی اش کنیم مثلا؟ از کم و کیف احکام قضایی بنویسیم؟ از مجرمان سابقه دار؟ بافت های ناهمگون؟ از فاصله طبقاتی و فقر؟ یا اصلا از ناآشنایی پدر و مادر با وظایف نظارتی از کم سوادی از…ذهنم هیچ انسجامی نمی گیرد! این روایت انگار نظم ندارد. هشت ماهه؟ آن عکسش که میان گلها نشسته؟ یعنی نمی شد ماشین را جلوی یک مغازه پارک می کردید؟ اصلا جای سارق  می نشینم چقدر کم آورده بود؟ اصلا معتاد بود یا نبود، فرقی می کند؟ مادر بنیتا الان به چی فکر می کند؟ او و همسرش می توانند تا ابد حسی از خوشبختی لمس کنند؟ حمید هامون یادتان هست؟ یک جایی وسط فیلم، فرمان ماشین را دستش گرفته بود و می گفت یکمی این ور، یکمی آن ورتر سرنوشت همین هست! پدر بنتیا اگر …ملکوت را خوانده اید؟ داستان بلندی که بهرام صادقی نوشته، کار خوش خوانی است. این جوری شروع می شود «در ساعت یازده شب چهارشنبه هفته گذشته جن در آقای مودت حلول کرد» شاید جن در سارقین حلول کرده؟


یک هفته و چند چهره؛ نامداری آزاده، ژن عارف و بنیتای بی همتا


نمی دانم فقط آن عکسش در سبزه ها؟ مثل آن عکس آتنا که نیمرخ اساطیری اش مثل الهه های یونان باستان پاک و منزه و بری به نظر می رسید آتنا، بنیتا دختران شین آباد… حتما بیشتر از این ها هست زن ها و دختران ایران، ترکیب خوبی است؟ نمی دانم؟ ندایی در گوشم می پیچد؛ «این نامم، این سرم، این پوست، این رگم، استخوانم، خاکسترم به دنبال چه در من می گشتند؟» بنیتا را دیده ام نه گرمش بود، نه تشنه لب! بنیتا یک جایی بود باران یکریز می آمد، باید به مادرش بگویم که نگران نباشد. هان؟ لوس شد؟ من هنوز نمی دانم چه بنویسم؟ اصلا چرا باید نوشت؟ این مرگ چیست؟ که هر چه غیر خودش را بی اهمیت می کند؟ مادرش، پدرش الان چه حسرتی بزرگتر از لمس دوباره ی بازوانش دارند؟ رد انگشتانشان بماند روی بازوان آن نرمه ترد خردسال؟ اگر بغض کنیم؟ حالشان خوب می شود؟ پدر و مادر آن سارقان چه فکر می کنند؟  خانواده ی آتنا با غمش کنار آمده اند؟ کسی هست به خواب های شبانه شان سر بزند؟ ببیند اوضاع چه خبر است؟ بیداری هم غم انگیز است، مثل مرگ. ما کجاییم؟ چه کسی از کجا می بیند ما را؟ می بیندمان؟ آن عکسش در سبزه ها، آن حسرت بازوانش، آن نام خوش لفظش، در کدام روح تناسخ می کند؟ چه کسی دوباره صدایش می کند؟ ندایی در گوشم می پیچد، از این شادی و پای کوبی ها می ترسم، مادر، مثل یک شوخی، که خنده دار نیست، مثل شادی و خنده ی کودکان، در هواپیمای در حال سقوط. 





یک هفته و چند چهره؛ نامداری آزاده، ژن عارف و بنیتای بی همتا

نوری: رودربایستی با روحانی ممنوع است

گروه خبری پارس دان

نوری: رودربایستی با روحانی ممنوع است



روزنامه شرق: عبدالله نوری در دیدار با اعضای شورای مرکزی و شورای عمومی انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران و علوم‌پزشکی، در سخنانی با تشریح برخی محدودیت‌های حسن روحانی در تشکیل کابینه جدید، نسبت به برخی اخبار و شایعات درباره چینش کابینه‌ای مغایر با مطالبات مردم، اظهار نگرانی کرد.


 


عبدالله نوری در ابتدای این نشست و پس از بیان مهم‌ترین دغدغه‌های اعضای شورای مرکزی و شورای عمومی انجمن اسلامی دانشگاه تهران و دانشگاه علوم پزشکی تهران در سخنان خود در پاسخ به مطالباتی که دانشجویان از دولت روحانی طرح می‌کردند، گفت: «بهتر است مطالبات خود و مردم را متناسب با امکانات موجود طرح کنیم تا موجب یأس و سرخوردگی نشود». عبدالله نوری با بیان اینکه «هنوز دو ماه از انتخابات نگذشته و به زمان تنفیذ و تحلیف نرسیده‌ایم، شاهد فشارهای همه‌جانبه درباره برجام و قراردادهای خارجی هستیم»…            


او گفت: «باید بپذیریم که جریان مقابل که در انتخابات موفقیتی به دست نیاورد، از امکانات و قدرت بالایی برخوردار است».


عبدالله نوری در ادامه و در پاسخ به مطالبات مطرح‌شده برای پررنگ‌شدن نقش زنان و اقوام و مذاهب در کابینه خطاب به دانشجویان گفت: «شما می‌دانید که در هیئت‌رئیسه مجلس سال گذشته یک نفر از اهل تسنن حضور داشت که امسال او هم حذف شد و به زنان هم برای هیئت‌رئیسه رأی ندادند؛ اما من معتقدم وقتی اهل سنت یکپارچه به آقای روحانی رأی داده‌اند، ایشان نباید به خاطر حرف جریانی که احتمالا به ایشان رأی هم نداده است، اهل سنت را نادیده بگیرد. این موضوع درباره زنان هم صدق می‌کند که اکثر آنها با حضور چشمگیر خود در عرصه انتخابات، با امید و آینده‌نگری به آقای روحانی رأی داده‌اند، نباید این نیروی مؤثر و هوشیار نادیده گرفته شود. البته جریان اصلاحات باید مشکلات بر سر راه آقای روحانی را هم بداند که می‌داند».


عبدالله نوری در ادامه تصریح کرد: «با وجود همه محدودیت‌ها، ما نمی‌توانیم تحقق صددرصدی مطالبات ایام انتخابات را از دولت آقای روحانی انتظار داشته باشیم اما امیدواریم که دولت در راستای تحقق وعده‌هایش همه توان خود را به کار برد». او در ادامه تأکید کرد: «اخباری که از قابلیت و توانمندی بخشی از ترکیب کابینه پیشنهادی به گوش می‌رسد، چنانچه صحت داشته باشد نگران‌کننده است.


 


البته برای اصلاح‌طلبان مطالبات و عملکرد مهم است نه گفتار‌درمانی و نه حضور در کابینه و هیچ درخواستی هم جز اجرای برنامه‌های وعده‌داده‌شده توسط آقای روحانی در ایام انتخابات ندارند. موافقت یا مخالفت اصلاح‌طلبان نسبت به حضور برخی از افراد در کابینه هم از موضع تحقق‌یافتن وعده‌های ‏رئیس‌جمهور است. آنان نسبت به فاصله‌گرفتن دولت از خواست و نظر اکثریت مردم حساس هستند و پیگیری وعده‌های داده‌شده را وظیفه خود می‌دانند.


 


جمله خود ایشان را تکرار می‌کنم که شما نمی‌توانید رأی خود را از ٢۴‌ میلیون نفر بگیرید و حرف آن ١۶‌میلیون نفر را عمل کنید؛ البته حقوق آنها باید محفوظ باشد. فاصله‌گرفتن از وعده‌های انتخاباتی قطعا پیام امیدبخشی نسبت به ۲۴‌میلیون رأی‌دهنده نخواهد داشت».


عبدالله نوری در ادامه سخنان خود با اشاره به برخی مطالبی که درباره سهم‌خواهی اصلاح‌طلبان مطرح می‌شود، تصریح کرد: «همه نگرانی اصلاح‌طلبان این است که اگر وعده‌ها و شعارهای انتخاباتی آقای روحانی فراموش و به بایگانی سپرده شود، اعتماد مردم آسیب می‌بیند و کشور ضرر می‌کند. برای تحقق این وعده‌ها باید کسانی که به آنها ایمان دارند، در کابینه حضور داشته ‏باشند، چراکه در غیر این صورت، پیش از همه برای خود آقای روحانی مشکل ایجاد می‌شود». عبدالله نوری در ادامه افزود: «البته آقای روحانی امروز وارد عرصه سیاست نشده و بر این مسائل به‌خوبی واقف است و ما هم امیدواریم که برای عبور از این فشارها، به‌گونه‌ای تعامل کند که باعث نگرانی مردم نشود».


 


وی در ادامه تأکید کرد: «گاهی هم ممکن است مشکل و فشار خاصی برای ماندن یا رفتن برخی از افراد وجود نداشته باشد و مسائل دیگری در میان باشد. مثلا با برخی از دوستان و نزدیکان، رودربایستی باشد و بنابراین با طرح مسائلی مانند موافقت یا مخالفت رهبری با تک‌تک اعضای دولت، فشار‌ها را از روی خود برداریم که این کار صحیح نیست. باید به مشاوران، دوستان و نزدیکان، در حد جایگاه واقعی آنها در جامعه و در میان افکار عمومی و براساس توانایی، بهره‌وری و کارنامه آنها، بها داده شود».


عبدالله نوری در ادامه گفت: «چنانچه آقای روحانی با اطرافیان خود رودربایستی داشته باشد، اصلاح‌طلبان نباید با ایشان رودربایستی داشته باشند. باید صریح و منطقی و البته محترمانه سخن بگویند و هر نکته‌ای را که لازم باشد، در راستای مصالح کشور و خود ایشان بیان ‌کنند». او همچنین در قالب توصیه‌ای خطاب به آقای روحانی گفت: «ایشان هر زمان احساس کرد برای جلب رضایت جریانی که عمدتا در تقابل با او است، باید ملاحظاتی را در نظر بگیرد، بلافاصله به این بیندیشد که جامعه و بدنه اجتماعی که پشتیبانان واقعی او در شرایط حساس، به‌ویژه در انتخابات بوده‌اند هم، درحال نگاه‌کردن به او و عملکردش هستند».


عبدالله نوری در پاسخ به دغدغه برخی از دانشجویان برای حفظ هویت نقادانه اصلاحات، تصریح کرد: ‏‏«هویت اصلاح‌طلبی مستقل است و به اشخاص گره نخورده است. اصلاح‌طلبان چون ‏تشخیص داده‌اند حضور آقای روحانی به نفع کشور و منافع ملی است از ایشان حمایت کرده‌اند، اما معنایش این ‏نیست که با همه اقدامات آقای روحانی موافق هستند و نقدی ندارند. اصلاح‏طلبان در دفاع از آرمان‌هایشان و خواست اکثریت که هزینه‌های بسیار زیادی برایش ‏پرداخته و می‌پردازند، باید پایدار باشند. اصلاح‌طلبان همیشه باید از توقعات و انتظارات اصلاح‏طلبانه در مسیر بهبودخواهی دفاع کنند.


 


قدرت اصلاحات، به بدنه آن که همانا ‏عموم جامعه است، تعلق دارد و نباید این بدنه گسترده اجتماعی فکر کند اصلاح‌طلبان از آن به‌عنوان ابزاری برای ‏رسیدن عده‌ای به قدرت بهره می‌برند. بنابراین، نقد عملکرد رئیس‌جمهور و دولت باید صادقانه، شفاف، صریح و البته خیرخواهانه و بدون حب‌وبغض انجام شود. اهداف و برنامه‌های اصلاح‌طلبان ممکن است فراتر از عملکرد دولت باشد، ‏اما طرح توقعات حداقلی برای این است که بی‌جهت سطح انتظارات جامعه بالا نرود، چراکه دامن‌زدن ‏به توقعات به ناامیدی منجر می‌شود».


عبدالله نوری در تشریح گفتمان اصلاح‌طلبی گفت: «گفتمان اصلاح‌طلبی»، «تنش‌زدایی با جهان»،  «عقلانی‌کردن تصمیم‌گیری‌های اقتصادی با استفاده از کارشناسان خبره و مجرب»، «‏بازسازی و سالم‌سازی نظام اداری کشور»، «مقابله با فساد، رانت و سوءاستفاده از امکانات عمومی»، «حرکت کشور به ‏سمت پیشرفت و توسعه متوازن، در مسیری آرام و صلح‌جویانه»، «تأکید بر انجام علمی و کارشناسانه امور»، «تأکید بر مبارزه با فساد اقتصادی و شفافیت مالی»، «تأکید بر تنش‌زدایی و پرهیز از ‏افراط‌گرایی در سیاست خارجی و داخلی» و «تأکید بر آزادی‌های اجتماعی و حفظ کرامت انسانی» ‏است و از هر فرد و جریانی که سرانجامِ سخن و عملش بهبود شرایط کشور و افزایش رفاه ‏مردم باشد، استقبال می‌کند».


‏عبدالله نوری در ادامه افزود: «به اعتقاد من، اگر دولت با این دیدگاه جلو برود که ان‌شاءالله چنین خواهد بود، جریان اصلاحات ‏نه‌تنها با دولت جدید زاویه پیدا نمی‌کند که تا پایان همراه و پشتیبان آن خواهد بود. ‏اما اگر از گفتمان اصلاحات فاصله گرفت، جریان اصلاحات نباید به سمت دولتی‌شدن برود. ‏اصلاحات باید در خط خود پایدار بماند و چارچوب فکری خود را حفظ کند. البته همچنان که اشاره ‏شد، مطالبات باید براساس توان دولت و واقعیات بیان شود و خواسته‌ها آرمانی نباشد»‏.


عبدالله نوری درباره اصل حضور در انتخابات و اثرات آن گفت: «ممکن است گفته شود عملکرد دولت‌ها و موفقیت یا موفق‌نشدن آنها، بر شرکت و شرکت‌نکردن مردم در انتخابات، اثرگذار خواهد بود و چه‌ بسا برخی عملکردها، آنان را از صندوق رأی و انتخابات ناامید کند. در پاسخ، باید گفت اصلاح و بهبود شرایط کشور امری تدریجی و گام به گام است که عمدتا از طریق انتخابات حاصل می‌شود، بنابراین پیوندزدن شرکت در انتخابات با افراد و عملکردهای آنان، صحیح نیست. صندوق رأی، بهترین و کم‌هزینه‌ترین راه برای اصلاح امور است. فراموش نکنیم که از افراد هم در هر مقام و منصبی انتظار معجزه نباید داشت و در ساختن و آبادانی کشور همه باید همدل، همگام و همراه باشند.


برخی و از جمله من، در مقطعی باور داشتیم که قبل از اصلاح ساختاری در کشور، با ‏شرکت در انتخابات، نتیجه‌ای حاصل نمی‌شود. با مرور زمان، به این نتیجه رسیدیم با شرکت‌نکردن در انتخابات ‏هم نتیجه‌ای حاصل نخواهد شد و چه‌بسا با شرکت‌نکردن جمع گسترده‌ای از مردم، افرادی با کمترین صلاحیت و رأی حداقلی در مصادر امور قرار گیرند و ما هم با شرکت‌نکردن در انتخابات، در آسیب‌هایی که به منافع کشور وارد می‌شود، مقصر باشیم. حداقل فایده شرکت‌کردن در انتخابات این است که به جای ‏آن هشت‌سالی که آسیب فراوان به کشور رسید و متولیان آن هم هنوز طلبکارانه حرف می‌‏زنند، دولت آقای روحانی روی کار آمد که نه‌تنها آن مشکلات را برای کشور ایجاد نکرد که ‏گشایش‌های گوناگونی هم به دست آمد.


 


به‌عنوان نمونه، در دولت پیشین، همه ‏شاهد بودند چگونه با شعارهای توخالی، اجماع جهانی علیه ایران درست شد. با انتخاب دولت روحانی، همه شاهد بودیم که باوجود تلاش‌های ‏مذبوحانه اسرائیل و تندروهای آمریکایی- عربی، اجماع جهانی علیه ایران از میان رفت. البته، آنان برای جبران این ناکامی، تمام کوشش خود را برای خنثی‌کردن برجام به کار گرفته‌اند، زیرا برجام را مانع مهمی برای تحقق خواست‌های خود می‌دانند. منتقدان برجام نیز به جای برجسته‌کردن کارشکنی‌های آمریکا به این فکر کنند که اگر برجام نبود، با روی‌کارآمدن دولت کنونی در آمریکا چه وضعی پیدا می‌کردیم و چقدر برخورد با ایران برای آنان آسان‌تر بود.



گروه خبری پارس دان



نوری: رودربایستی با روحانی ممنوع است