گروه ورزشی پارس دان
چهار نکته که پشت هیجان شهرآورد پنهان ماند
روزنامه ایران ورزشی – محمد قراگزلو: یک) هوادار چلسی از دهلینو بلیت هواپیما گرفته و با پروازی خسته کننده و طولانی به لندن سفر میکند تا بازی تیم محبوبش را ببیند. از قضا چلسی بازی خانگی را سه بر صفر میبازد اما همان هوادار هندی بعد از صرف شام در لندن با پرواز مستقیم به خانه برمیگردد بدون اینکه بعد از بازی در سکوهای ورزشگاه ایستاده باشد و به کونته ناسزا بگوید یا با فریاد از تعویضها و ترکیب اولیه او انتقاد کند. حالا اینجا هواداری که شب قبل از بازی بیش از هزار کیلومتر را طی کرده و با هزینهای نه چندان گزاف موفق به تماشای بازی بزرگ فصل بین گرانقیمتترین تیمهای لیگ شده، چون بیش از هزار کیلومتر در راه بوده و احتمالا شب قبل از مسابقه را در چادر گذرانده – شاید تنها به عشق اینکه گزارشگر فلان برنامه پربیننده وقتی سراغش آمد با غرور بگوید از شهر … آمدهام و ۲۰ ساعت در راه بودم – نام بازیکنی را فریاد میزند که ۵ هفته تمام حتی یک دقیقه در زمین نبوده و هیچکس از کیفیت فنی و بدنی فعلیاش اطلاع درست و درمانی ندارد اما کورکورانه نام این بازیکن را فریاد میزند و معتقد است با حضور او در مسابقهای که تیمش از اساس مشکل فنی دارد و بازیکنان آماده هفته قبل نیز جملگی در بدترین شرایط ممکن هستند، طی بیست یا سی دقیقه مثل شزم همه چیز را تغییر دهد .
دو) فارغ از اینکه طرفدار کدام تیم هستید یک بار دیگر با فراغ بال و با دقت بیشتر شهرآورد ۸۶ را تماشا کنید. پرسپولیس نیمه اول زیر صفر است و تنها یک موقعیت باد آورده را با بیدقتی یا بیمهارتی خلیل زاده از دست میدهد. استقلال که تیم بهتر میدان است سه موقعیت میسازد که یکی تبدیل به گل میشود. نیمه دوم استقلال عقب مینشیند و پرسپولیس چشم بسته حمله میکند بدون اینکه دو تیم موقعیت گلی بسازند یا تعدد کارهای ترکیبی موفق حداقل برای دقایقی بازی را تماشایی و دلپذیر کند. در چنین شرایطی دور و بریهای تیم برنده سرمربی آلمانی را قلمدوش میکنند و جشن میگیرند اما به راستی در کدام نقطه از این کره خاکی و کدام لیگ حتی درجه ۲ نمونه این اتفاق را دیدهاید که بردن یک مسابقه شهرآورد با کمترین اختلاف گل و نمایشی نه چندان با کیفیت منجر به چنین واکنشی شود؟ دو سال قبل و پس از پیروزی ۴ بر ۲ قرمزها دور و بریهای تیم پرسپولیس نیز با برانکو چنین رفتاری کردند که اساسا آن رفتار نیز زیبنده نیست و در فوتبال حرفهای هرگز منطقی به نظر نمیرسد. البته که شاید تا حدودی آن رفتار را به این خاطر که سالها تیمی در شهرآورد با انجام یک بازی سراسر تهاجمی چهار گل نزده بود، بتوان توجیه کرد اما اساسا آن رفتار نیز غلط بود و میتواند مربیان خارجی موفق در فوتبال ایران را به روشهای محتاطانهتر سوق دهد. حالا شفری که با یک نیمه عقب نشینی و برد با حداقل اختلاف گل قلمدوش شده و در اوج ستایش میشود پیش خود میگوید وقتی بردن و فقط بردن در این مسابقه اینقدر اهمیت دارد پس نیازی به فوتبال ریسکی و حرکتهایی توام با ریسک که میتواند منجر به ارائه فوتبالی شادابتر و زیباتر شود نیست و اینجا فقط بردن است که در اولویت قرار میگیرد. در چنین موقعیتی حتما شفرها و برانکوها هم حق را به قلعهنوییها و پروینها میدهند که سالها برای نباختن میجنگیدند؛ همان مقطعی که همه از شهرآوردهای بدون گل، بدون هیجان و بیکیفیت به ستوه آمده بودند.
سه) از مصادیق بیفرهنگی در شهرآورد میتوان به اتفاقات بعد از مسابقه هم پرداخت. شاید باور کردنی نباشد اما بعد از پایان بازی بلافاصله فایل صوتی مصاحبه اعضای هیات مدیره دو باشگاه در پیامرسانها و سایتهای خبری منتشر میشود و دست به دست میچرخد و عجبا که محتوای مصاحبهها غالبا فنی است. فلان عضو هیات مدیره رقیب به ترکیب برانکو ایراد میگیرد و علت پیروزی تیمش را در این مساله میداند. تعداد مصاحبهها نیز آنقدر زیاد است که تصور میکنی به جای بازیکنان این مدیران دو باشگاه بودهاند که از راهروی خبرنگاران عبور کرده و مصاحبههایشان پشت سر هم منتشر میشود. تعدد مصاحبهها یکطرف، اظهارات فنی مدیری که تا دیروز در فوتبال نبوده و سوار بر موج هواداری درباره همه چیز و همه جزییات حرف میزند طرف دیگر. باور کنید هر چقدر به ذهنتان فشار بیاورید مصاحبهای از عضو هیات مدیره بارسلونا پیدا نخواهید کرد که بعد از بردن الکلاسیکو از ترکیب ضعیف زیدان و تعویضهای اشتباهش بگوید.
چهار) این همه به جماعت هوادار و مدیر تاختیم، بگذارید از خودمان هم بنویسیم و یکی از مصداقهای بیفرهنگی را در خودمان بهعنوان جماعت روزنامهنگار و رسانهای پیدا کنیم. باور کنید از خواندن برخی تحلیلها و نقدها در عجبم؛ از اینکه چقدر مرزهای هواداری به روزنامهنگاری نزدیک شده که هر آنچه از زبان هوادار معترض در ورزشگاه و محل تمرین میشنویم در سطر سطر برخی تحلیلها فقط با جملهبندیهای درستتر و شکیلتر به خورد همان مخاطب داده میشود، فارغ از اینکه منطق و دیدگاه درستی پشت آن باشد. دوست روزنامه نگار درست مثل آن هوادار عصبانی و دو آتشه اهمیت پیروزی در شهرآورد را به اندازه گرفتن جام قهرمانی و دستاوردهایی که در طول سه فصل به دست آمده بالا میآورد و با پیش کشیدن جزییات فنی و غیر فنی آنقدر این شکست را بزرگ میکند که خودش هم برای مدتی در هزارتوی پرسشهایی که مطرح کرده بدون پاسخ گم میشود و در خلایی خودساخته رها میشود. این کوتاهی در شرایطی صورت میگیرد که اساسا ضابطه حکم میکند رسانه با نگاه عمیقتر و کنار هم قرار دادن ضعفها و نکات مثبت طی یک بازه طولانیتر مثل کل فصل قضاوت معقولانهتری درباره دستاوردها و نتایج یک تیم، کادر فنی و بازیکنانش داشته باشد و با همین قضاوتها به مخاطب خود خوراک بدهد نه اینکه سوار بر موج هواداری شده و برای پدید آوردن تیترهایی که فقط به دهان گروهی هوادار مزه میکند با آنها همراه شود.
چهار نکته که پشت هیجان شهرآورد پنهان ماند
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر