گروه خبری پارس دان
نجات از زندگی بریدگان امکان پذیر است؟
روزنامه آرمان – آرزو ضیایی: برخی نوجوانان در هنگام مشاجره با والدین با این اظهارنظر از سوی آنها مواجهند که «تو که اصلا با من حرف نمیزنی… من از کجا باید بدونم تو چته؟!» اگر والدین اندکی حقبهجانب با این مساله برخورد نکنند، درمییابند رابطه انسانی سالم، رابطهای دوطرفه است که در آن هر دو طرف به یک میزان مایل به معاشرت با یکدیگرند.
بنابراین اگر نوجوان مایل به صحبت با والدین خود نیست، مشکل را تنها نباید در نوع رفتار نوجوان با خانواده جستوجو کرد و خانواده نیز باید درصدد اصلاح رفتار خود با نوجوان برآیند.
نوجوانان هنگام حمایت معنوی اطرافیان از خود جز آنکه آنها را به رسمیت بشناسند، نیازهای روحی و معنوی آنها دیده شود و داشتن رابطهای دوطرفه و همراه با احترام چه میخواهند؟ بهگفته رئیس انجمن مددکاری اجتماعی ایران در سال۹۳، میزان صحبت اعضای خانوادههای ایرانی با یکدیگر، به ۱۵دقیقه در طول شبانهروز رسید.
با توجه به آنکه تعداد کاربران اینترنت در سال ۹۳ قطعا کمتر از سال ۹۶ بوده و شبکههای اجتماعی مجازی نیز رونق کنونی را نداشتهاند، بنابراین پیشبینی میشود اکنون خانوادههای ایرانی حتی ۱۵دقیقه هم برای یکدیگر زمان نداشته باشند. اگر بگوییم اکنون اغلب ما بیش از زندگیحقیقی در محیطیخانوادگی، با یک آواتار در دنیایمجازی و زندگی با آدمهای مجازی پا گذاشتهایم، سخن گزافی نگفتهایم. رشد زندگی انسان همراه با تکنولوژی و افزایش سواد رسانهای او بسیار خوب است، اما باید پرسید این رشد به چه قیمتی به دست میآید؛ اگر قیمت آن محروم ماندن از صورت پدر، مادر، خواهران و برادرانمان و کمتر شنیدن یا دیدن آنها باشد آیا بهقطع میتوان گفت سبک زندگی درستی انتخاب کردهایم؟!
نوجوانان بیش از هر گروه سنی تشنه دیدهشدن هستند، نیاز دارند توسط اطرافیان خود مورد احترام و توجه قرار بگیرند و برای هرگونه تغییر مثبت در نوع رفتارشان توسط آنها تشویق شوند. بنابراین وقتی توجه و احترام کافی را از اطرافیان و خانواده دریافت نمیکنند، به فکر کسب توجه و احترام از مردم و جامعه میافتند و در این راه به هر اقدامی دست میزنند؛ از به اشتراکگذاری فیلمهایی با چهرههای عجیب و غریب گرفته تا انجام کارهای خطرناک و دور از ذهنی مانند اقدام به خودکشی! واقعیت آن است که افراد با وجود دنیایمجازی برخلاف تصور تنهاتر شدهاند و در سراشیبی سقوط به تنهایی مفرط هستند. اگر از دریچه نگاه نوجوان به دنیا بنگرید، آن را سراسر هیجان، کشف و نوآوری میبینید؛ اگر اطرافیان به کشف و شهود نوجوان در زندگی کمک کنند، ناخودآگاه زندگی او را زیباتر کردهاند. برخی معتقدند نوجوان امروز غرق در خودشیفتگی و تفاخر است، اما مشکل عدمشناخت درست از دنیای نوجوان است.
اگر راه ورود به دنیای نوجوانان را کشف کنیم، آنها نیز دنیای ساده، صمیمی و زیبای خود را با ما به اشتراک میگذارند. درواقع بخش از وابستگی نوجوان به دنیای دوستانش ناشی از عدمپاسخگویی خانواده به نیازهای عاطفی و معنوی اوست. خانوادههایی قادر به همراهی نوجوان در برهه حساس و سرنوشتساز سنی او هستند که دوستی با نوجوان را آموخته و برای آن برنامهریزی کنند.
خودکشی نوجوانان تابوست!
خودکشی واژهای بسیار ترسناک است؛ مگر چیزی گرانبهاتر از جان شیرین آدمی وجود دارد؟ در بیشتر مواقع این واژه افراد را یاد انسانهای از زمین و زمان بریده میاندازد که هیچامید و آرزویی در دنیا جز رسیدن به مرگ ندارند. اما آیا دنیای یک نوجوان به اندازهای سرد و بیروح است که تنها بتوان با فکر خودکشی آن را تحمل کرد؟ خودکشی یک نوجوان به مراتب هشداردهنده و آزاردهنده است، در حالی که سبک و نوع زندگی او پر از سرزندگی و شادابی است. اگر بتوان نوجوانان را با دنیای پر شورونشاط خود آشنا کرده و آشتی دهیم، در این صورت اختلالات روانی ناچیز در برخی از آنها بهسرعت شناسایی و درمان خواهد شد.
هرچند خودکشی نوجوانان در ایران به نسبت جوامع دیگر کمتر است، اما بهندرت رخ دادن این رویداد تلخ نباید ما را از توجه جدی به این مساله بازدارد. نوجوانان نیازمند یادگیری روشهای مدیریتبحران در زندگی هستند. برخی به اشتباه این دوران را دوران بیدغدغگی و بیخیالی میدانند، اما هر انسان در برهههای مختلف سنی با مشکلات خاص و متناسب با سن خود مواجه است که باید برای آنها راهحل پیدا کند و نوجوانان نیز از این قاعده مستثنا نیستند. آنها باید راه مواجهه با مشکلات را بیاموزند، نه آنکه از آنها فرار کنند؛ در غیر این صورت برخی از نوجوانان خودکشی را راهی برای رهایی و فرار از بحران میبینند، زیرا خودکشی نیز نوعی فرار از مشکلات است. نوجوانی دوران سردرگمیهاست و فرد در این سن در حال پوستاندازی از دوران کودکی به نوجوانی است.
در شکلگیری شخصیت جدید، نوجوان از خانواده، مدرسه، دوستان، جامعه و فضای مجازی و… الگوبرداری میکند و خانواده نمیتواند سهمی در شکلگیری شخصیت نوجوان داشته باشد، مگر آنکه در قالب یک دوست نقش ایفا کند. اگر خانواده راه دوستی با نوجوان را بیاموزد، بهتر و دلسوزانهتر از دیگر نهادهای جامعه قادر به شکلدهی به شخصیت اوست. هرچند امروز با توجه به پیشرفت علم و فناوری برخی از نهادهای جامعه جایگاه خانواده را تا حد بسیار زیادی در زندگی نوجوان اشغال کردهاند، اما این بهمعنای کمرنگ یا خالی بودن جایگاه خانواده در زندگی او نیست. اگر خانواده تا حدودی چارچوبهای ذهنی و محدودیتهای غیرحقیقی و ساختگی خود را در ارتباط با نوجوان تغییر دهد و شکل رابطه با او را بازتعریف کند، در این صورت سهم بزرگ و قابلتوجهی از زندگی نوجوان خواهد داشت.
بازتعریف رابطه نوجوان با خانواده بهمعنای رابطهای کاملا دوستانه نیست که در آن افراد خانواده از هرگونه اشتباه یا نافرمانی نوجوان بهراحتی میگذرند یا آنها را نادیده میگیرند؛ خانواده باید همواره نقش نظارتکننده خود را ایفا کند، اما این نظارت نباید همراه با برخوردهای قهری یا دور از منطق باشد. در واقع نوجوان بیش از وجود ناظر سختگیر و متحجر به حامی مهربان و فهیم در زندگی خود محتاج است. در این صورت نوجوان برای عبور از دریای پرجوشوخروش نوجوانی به کمک هیچ «نهنگ آبی» متوسل نمیشود تا در نهایت در مثلث برمودای مرگ گرفتار شود.
خانواده پناه نوجوان است
یک روانشناس کودکونوجوان با اشاره به لزوم توجه خانواده و جامعه به نوجوانان میگوید: سن نوجوانی از ویژگیهای شخصیتی و روانی خاص مانند ناسازگاری، پرخاشگری و همسو نبودن با خواستههای خانواده برخوردار است و نوجوان نیازمند هدایت و حمایت ویژه در خانواده است. جامعه نیز باید نقش بهینه خود را در راستای شکوفایی و رشد شخصیت نوجوان بهخوبی ایفا کند. محسن آشوری میافزاید: مدرسه و نهادهای اجتماعی میتوانند به نوجوان در کشف و شکوفایی استعداد او کمک کنند. با توجه به ویژگیهای خاص دوران نوجوانی ممکن است نوجوان فرایندیرفتاری را طی کند که با ارزشها و هنجارهای جامعه تناقض داشته باشد، بنابراین جامعه و خانواده باید نقشواقعی خود را در زندگینوجوان ایفا کنند.
او خاطرنشان میکند: خانواده باید ویژگیهای منفی و مثبت رفتاری نوجوان را بهخوبی بشناسد و سپس از طریق آموزش و کاربردیکردن مسائل جنبههای مثبت رفتاری را در او رشد و افزایش دهد. آشوری تاکید میکند: متاسفانه امروزه خانواده نسبت به رشد و آموزش نوجوان توجه چندانی ندارند و نوجوانان خود تصمیمگیر شدهاند. آنها بهدلیل عدمشناخت و نبود تجربه کافی دست به اقداماتی آسیبزا و غیراصولی میزنند که در درجه اول به خود آنها و در ادامه به جامعه آسیب میزنند. او میافزاید: اقداماتآسیبزا و هنجارشکنانه نوجوانان ممکن است در جامعه و میان آنها تعمیم پیدا کند؛ برایمثال اگر استفاده از بازیهایرایانهای توسط نوجوانان کنترل نشود و آنها همزمان از آموزشها، محبت و دلسوزیهای خانواده بیبهره باشند، در سطحی وسیع با واژه «خشونت» آشنا میشوند و خشونت بهتنهایی منجر به بروز بسیاری از آسیبهایاجتماعی میشود؛ یکی از این آسیبها مساله خودکشی است. آشوری خاطرنشان میکند: نیاز به یک مکمل همراه با بازیهایکامپیوتری داریم؛ عدماستفاده از بازیهایکامپیوتری چاره کار نیست اما خانواده باید نقش مکمل و حقیقی خود را در امیدبخشی، حمایت، نظارت و هدایتنوجوان انجام دهد.
او میافزاید: در کنار خانواده، نهادهایاجتماعی مانند مدرسه میتوانند اقدامات خانواده را تکمیل کنند. برایمثال نقش معلمان و مدیران مدارس بسیار تاثیرگذار و تکمیلکننده نقش خانواده است. آشوری میگوید: نوجوانان در سنینی هستند که اگر بنیان شخصیتی آنها بهخوبی بنا نشود، در درازمدت با آسیبهایاجتماعی متعددی مواجه و جامعه نیز با آسیبهایاجتماعی ناشی از اقداماتنادرست آنها درگیر میشود. وجود جامعهایسالم در گرو عملکرد نوجوانان امروز است.
او تاکید میکند: فرد در این مرحله دچار بحرانهایروحی میشود که مهارتهای لازم شخصیتی در مواجهه با آنها را ندارد. فراگیری این مهارتها نیازمند آموزش خواهد بود، اگر آموزشها مستقیم نباشند و با شیوههایجذاب انجام شوند، نوجوان آن را میپذیرد، زیرا نوجوان در این سن دچار تضادهایشخصیتی است. روابط افراد خانواده، پدر و مادر و فرزندان با نوجوان در شکلگیری شخصیت او بسیار موثر است. در حال حاضر نوجوان در اتاقجداگانه است و والدین ارتباطی با او ندارند، خانوادهها شیوه گفتوگو را نمیآموزند و آن را تمرین نمیکنند. در این صورت نوجوان مهارت مدیریتبحران و زندگی را از خانواده و جامعه نمیآموزد.
گروه خبری پارس دان
نجات از زندگی بریدگان امکان پذیر است؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر